1:
to become better, smarter, more skillful, etc
بهتر، باهوش تر، ماهرتر و غیره شدن.
مثال:
You'd better sharpen up if you want to keep your job.
اگر می خواهید شغل خود را حفظ کنید بهتر است تیزتر باشید.
... [مشاهده متن کامل]
2:
to improve ( something )
بهبود دادن ( چیزی )
مثال:
I took a course to sharpen up my computer skills
من دوره ای را گذراندم تا مهارت های کامپیوتری خود را تقویت کنم.
بهتر، باهوش تر، ماهرتر و غیره شدن.
مثال:
اگر می خواهید شغل خود را حفظ کنید بهتر است تیزتر باشید.
... [مشاهده متن کامل]
2:
بهبود دادن ( چیزی )
مثال:
من دوره ای را گذراندم تا مهارت های کامپیوتری خود را تقویت کنم.
بالاتر بردن سطح ، بهبودن بخشیدن، تقویت کردن، ارتقاء دادن
مثال:
to improve your behaviour or performance: He really needs to sharpen up his act, or he'll never get to university.
او واقعاً باید عملکرد خود را بهبود ببخشد، در غیر این صورت هرگز به دانشگاه نمی رسد.
مثال:
او واقعاً باید عملکرد خود را بهبود ببخشد، در غیر این صورت هرگز به دانشگاه نمی رسد.