1. For example, setting properties on shareable connections is not allowed because a user of one connection handle might not anticipate a change made by another connection handle.
[ترجمه گوگل]برای مثال، تنظیم ویژگیها در اتصالات قابل اشتراکگذاری مجاز نیست، زیرا کاربر یک دسته اتصال ممکن است تغییر ایجاد شده توسط دسته اتصال دیگر را پیشبینی نکند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، تعیین ویژگی های اتصالات قابل انتقال مجاز نیست چون یک کاربر یک دسته اتصال ممکن است تغییر ایجاد شده توسط یک دسته اتصال دیگر را پیش بینی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Otherwise, connections acquired from this resource are shareable.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، اتصالات به دست آمده از این منبع قابل اشتراک گذاری هستند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، اتصالات بدست آمده از این منبع قابل انتقال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That is to say, the kernel loads the shareable segments of this shared library into an area that is shared by all processes running on the same kernel.
[ترجمه گوگل]به این معنا که، هسته بخشهای قابل اشتراکگذاری این کتابخانه مشترک را در ناحیهای بارگذاری میکند که توسط همه فرآیندهای در حال اجرا بر روی همان هسته مشترک است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، هسته بخش های قابل انتقال این کتابخانه مشترک را به حوزه ای تقسیم می کند که با تمام فرایندهایی که در یک هسته اجرا می شوند تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some of the database providers already provide a shareable connection to take care of this feature.
[ترجمه گوگل]برخی از ارائه دهندگان پایگاه داده در حال حاضر یک اتصال قابل اشتراک گذاری برای مراقبت از این ویژگی ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از ارائه دهندگان این پایگاه داده در حال حاضر یک ارتباط قابل انتقال برای مراقبت از این ویژگی فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Make the Objects Shareable: This is almost a no-brainer, but you would be surprised how many sites have not made it easy (or even possible!) to share the object which their site is centered around.
[ترجمه گوگل]اشیاء را قابل اشتراکگذاری کنید: این تقریباً بیمعنی است، اما تعجب خواهید کرد که چگونه بسیاری از سایتها اشتراکگذاری شیئی را که سایتشان در اطراف آن قرار دارد آسان (یا حتی امکانپذیر) نکردهاند
[ترجمه ترگمان]درست کردن اشیا: این امری بدیهی است، اما شما شگفت زده خواهید شد که چه تعداد از سایت ها این کار را آسان کرده اند (یا حتی ممکن!) برای به اشتراک گذاشتن موضوعی که سایت آن ها در اطراف آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. XML technologies enabled content to be shareable and transformable between different systems, and Web services provided hooks into the innards of sites.
[ترجمه گوگل]فنآوریهای XML امکان اشتراکگذاری و تبدیل محتوا را بین سیستمهای مختلف فراهم میکنند و سرویسهای وب به درون سایتها متصل میشوند
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی های XML به اشتراک گذاری و اشتراک گذاری بین سیستم های مختلف، و خدمات وب ارایه شده در قسمت های داخلی این سایت ها را فعال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If these terms are shareable across stores, then place the base contracts in an asset store.
[ترجمه گوگل]اگر این شرایط در فروشگاهها قابل اشتراکگذاری است، قراردادهای پایه را در یک فروشگاه دارایی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]اگر این شرایط قابل انتقال در میان فروشگاه ها باشد، پس قراردادهای اصلی را در یک انبار کالا قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But know that, conversely, shareable connections also carry the risk of increased connection contention in other application usage patterns.
[ترجمه گوگل]اما بدانید که برعکس، اتصالات قابل اشتراک گذاری خطر افزایش اختلافات اتصال در سایر الگوهای استفاده از برنامه را نیز به همراه دارند
[ترجمه ترگمان]اما می دانیم که، برعکس، ارتباطات قابل انتقال نیز خطر افزایش رقابت اتصال در دیگر الگوهای کاربرد کاربرد را نیز به همراه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. First, Shareable asked me to write an article for their lovely site and it went live today!
[ترجمه گوگل]ابتدا Shareable از من خواست که یک مقاله برای سایت دوست داشتنی آنها بنویسم و امروز پخش شد!
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، Shareable از من خواست تا یک مقاله برای سایت خود بنویسم و امروز زندگی کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Keep Shareable as the value for the sharing scope.
[ترجمه گوگل]Shareable را به عنوان مقدار برای محدوده اشتراکگذاری نگه دارید
[ترجمه ترگمان]Shareable را به عنوان ارزش برای حوزه به اشتراک گذاری نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To share connections, set the res-sharing-scope deployment descriptor shareable.
[ترجمه گوگل]برای اشتراکگذاری اتصالها، توصیفگر استقرار دامنه اشتراکگذاری مجدد قابل اشتراکگذاری را تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]برای به اشتراک گذاشتن اتصالات، یک توصیف به اشتراک گذاری دامنه به اشتراک گذاری شده و قابل اشتراک گذاری را تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One reason is that applications may need to change connection attributes and these changes are not allowed for shareable connections.
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل این است که برنامه ها ممکن است نیاز به تغییر ویژگی های اتصال داشته باشند و این تغییرات برای اتصالات قابل اشتراک گذاری مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]یک دلیل این است که برنامه های کاربردی ممکن است نیاز به تغییر ویژگی های اتصال داشته باشند و این تغییرات برای ارتباطات قابل انتقال مجاز نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. J2EE application components can use this deployment descriptor element to indicate whether a connection to a resource manager is shareable or unshareable.
[ترجمه گوگل]مؤلفه های برنامه J2EE می توانند از این عنصر توصیفگر استقرار برای نشان دادن اینکه آیا اتصال به یک مدیر منبع قابل اشتراک گذاری یا غیرقابل اشتراک گذاری است استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]مولفه های برنامه کاربردی می توانند از این عنصر توصیف گر استفاده کنند تا مشخص کنند که آیا اتصال به یک مدیر منبع قابل انتقال است یا قابل انتقال است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To the right side of the list, you can see the Sharing scope field has a value of Shareable.
[ترجمه گوگل]در سمت راست لیست، می توانید ببینید که قسمت Sharing scope دارای مقدار Shareable است
[ترجمه ترگمان]در سمت راست این لیست، می توانید حوزه حوزه به اشتراک گذاری را ببینید که ارزش of دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید