shaper


بشکل در اورنده

جمله های نمونه

1. Shaper: pushes the team towards action, sets objectives and looks for outcomes; dominant, extrovert and anxious.
[ترجمه گوگل]شکل دهنده: تیم را به سمت عمل سوق می دهد، اهداف را تعیین می کند و به دنبال نتایج می گردد مسلط، برونگرا و مضطرب
[ترجمه ترگمان]Shaper: تیم را به سمت عمل هل می دهد، اهداف را تعیین می کند و بدنبال پیامدها، غالب، برون گرایان و مضطرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Photography was a major carrier and shaper of modernism.
[ترجمه گوگل]عکاسی حامل و شکل دهنده اصلی مدرنیسم بود
[ترجمه ترگمان]عکاسی یک حامل بزرگ و سبک مدرنیسم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grinding milling cutter, reamer, disc lathe tool, gear shaper cutter, slide way of machine tool and tool guide.
[ترجمه گوگل]فرز آسیاب، ریمر، ابزار تراش دیسکی، برش شکل دهنده چرخ دنده، روش اسلاید ماشین ابزار و راهنمای ابزار
[ترجمه ترگمان]ابزار تراش Grinding، reamer، ابزار تراش دیسک، ابزار ماشین تراش، ابزار ماشین و راهنمای ابزار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The horizontal and plate forming steamed bread of shaper was analyzed and improving method was advanced.
[ترجمه گوگل]نان بخارپز شکل دهنده افقی و بشقابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و روش بهبود پیشرفته شد
[ترجمه ترگمان]شکل افقی و صفحه ای نان بخارپز شده shaper مورد بررسی قرار گرفت و روش بهبود یافته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Grindingcutter, reamer, disc tool, gear shaper cutter, slide way of machine tool and tool guide.
[ترجمه گوگل]سنگ زنی، ریمر، ابزار دیسکی، برش شکل دهنده چرخ دنده، روش اسلاید ماشین ابزار و راهنمای ابزار
[ترجمه ترگمان]Grindingcutter، reamer، ابزار دیسک، ابزار shaper، ابزار ماشین و راهنمای ابزار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the method of pulse shaper designing, the specimens are loaded under constant strain rate easily.
[ترجمه گوگل]با توجه به روش طراحی پالس شکل دهنده، نمونه ها تحت نرخ کرنش ثابت به راحتی بارگذاری می شوند
[ترجمه ترگمان]با توجه به روش طراحی پالس pulse، نمونه ها تحت نرخ کرنش ثابت قرار داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a shaper given to him by his master among his numerous woodwork tools.
[ترجمه گوگل]در میان ابزارهای چوبی متعددش، شکل دهنده ای وجود دارد که استادش به او داده است
[ترجمه ترگمان]در میان ابزارهای متعدد چوبی، یک shaper به او داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The implementation architecture of the shaper based on shared buffer, linked list and decre.
[ترجمه گوگل]معماری پیاده سازی شکل دهنده بر اساس بافر مشترک، لیست پیوندی و فرمان
[ترجمه ترگمان]معماری پیاده سازی of مبتنی بر buffer مشترک، لیست پیوندی و decre است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The through put, the shaper size and the packet length all affect the maximum access delay while the number of the stations in the ring has no effect on its.
[ترجمه گوگل]از طریق قرار، اندازه شکل دهنده و طول بسته همه بر حداکثر تاخیر دسترسی تاثیر می گذارد در حالی که تعداد ایستگاه های موجود در حلقه هیچ تاثیری بر آن ندارد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، اندازه shaper و طول بسته همگی بیش ترین تاخیر دسترسی را تحت تاثیر قرار می دهند در حالی که تعداد ایستگاه ها در حلقه هیچ تاثیری بر روی آن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A simple plane wave lens, using lead wave shaper and nitromethane donor explosive, has been designed.
[ترجمه گوگل]یک لنز موج ساده ساده با استفاده از شکل دهنده موج سربی و ماده منفجره دهنده نیترومتان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک لنز موج سطحی ساده، با استفاده از موج lead wave و nitromethane donor، طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Application: Wood-working machines(Routers), Four-side moulder, Spindle shaper.
[ترجمه گوگل]کاربرد: ماشین آلات نجاری (روتر)، قالب گیری چهار طرفه، شکل دهنده دوک
[ترجمه ترگمان]برنامه: ماشین های کاری وود (مسیریاب)، moulder Four، Spindle shaper
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shaper - Challenging, dynamic, thrives on pressure . The drive and courage to overcome obstacles.
[ترجمه گوگل]Shaper - چالش برانگیز، پویا، در فشار رشد می کند انگیزه و شجاعت برای غلبه بر موانع
[ترجمه ترگمان]Shaper - Challenging، دینامیک، با فشار رشد می کند انگیزه و شهامت غلبه بر موانع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The shaper output processes variance can be approximately calculated in the fluid-flow approach.
[ترجمه گوگل]واریانس فرآیندهای خروجی شکل دهنده را می توان تقریباً در رویکرد جریان سیال محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]واریانس فرآیند خروجی shaper می تواند تقریبا در روش جریان سیال محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shaper castes are the keepers of the intricate biotechnology employed by the Yuuzhan Vong.
[ترجمه گوگل]کاست های شکل دهنده حافظان بیوتکنولوژی پیچیده ای هستند که توسط Yuuzhan Vong به کار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]طبقات shaper، keepers of پیچیده است که توسط the Vong بکار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes or shapes, one who fashions; tool used to shape or fashion

پیشنهاد کاربران

1. شکلگر
( Sheklgar )
2. شاپگر
( Shāpgar )
( واژه ی �شکل� معنای هندسیک تر و فیزیکی تری دارد )
کسی که شیپ میزند.
رقصنده ی رقص شافل.

بپرس