کلمه "shanghai" در زبان انگلیسی به معنای ربودن یا مجبور کردن کسی به کاری به زور، به خصوص کشتی گیری یا کارگری است که ناخواسته و اغلب به فریب به جایی برده شود یا در کاری گیر کند.
اصل این واژه از قدیم مربوط به زمانی است که مردان به زور و حیله، مثلاً در بندرها، ربوده می شدند تا به عنوان ملوان روی کشتی ها کار کنند.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
معنی ساده:
shanghai کردن کسی = به زور یا فریب وادار کردن کسی به کاری که نمی خواهد انجام دهد.
- - -
جملات کلیشه ای با "shanghai":
1.
They tried to shanghai me into working overtime, but I refused.
آن ها سعی کردند من را به زور مجبور کنند اضافه کاری کنم، اما من قبول نکردم.
2.
He was shanghaied into joining the crew without even knowing where he was going.
او را به زور و بدون اینکه بداند کجا می رود، وارد خدمه کشتی کردند.
3.
Don't let anyone shanghai you into something you don’t want to do.
اجازه نده کسی تو را به کاری که نمی خواهی مجبور کند.
4.
Back in the day, sailors were often shanghaied by tricksters in the harbor.
در گذشته، دریانوردان اغلب توسط دزدهای بندری به زور به کشتی ها برده می شدند.
5.
I felt like I was shanghaied into attending that boring meeting.
احساس کردم به زور من را وادار کردند در آن جلسه کسل کننده شرکت کنم.
Chatgpt
اصل این واژه از قدیم مربوط به زمانی است که مردان به زور و حیله، مثلاً در بندرها، ربوده می شدند تا به عنوان ملوان روی کشتی ها کار کنند.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
معنی ساده:
shanghai کردن کسی = به زور یا فریب وادار کردن کسی به کاری که نمی خواهد انجام دهد.
- - -
جملات کلیشه ای با "shanghai":
1.
آن ها سعی کردند من را به زور مجبور کنند اضافه کاری کنم، اما من قبول نکردم.
2.
او را به زور و بدون اینکه بداند کجا می رود، وارد خدمه کشتی کردند.
3.
اجازه نده کسی تو را به کاری که نمی خواهی مجبور کند.
4.
در گذشته، دریانوردان اغلب توسط دزدهای بندری به زور به کشتی ها برده می شدند.
5.
احساس کردم به زور من را وادار کردند در آن جلسه کسل کننده شرکت کنم.
قاپیدن، دزدیدن