shamelessness


بی شرمی، بی حیایی

جمله های نمونه

1. But the shamelessness of her ambition was nothing compared with Farin a's.
[ترجمه گوگل]اما بی شرمی جاه طلبی او در مقایسه با فرین الف چیزی نبود
[ترجمه ترگمان]اما بی شرمی جاه طلبی او در مقایسه با Farin چیزی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At a time when shamelessness, we are often at loss as to who can be trusted.
[ترجمه گوگل]در زمانی که بی شرمی، ما اغلب از اینکه به چه کسی می توان اعتماد کرد، از دست می دهیم
[ترجمه ترگمان]در زمانی که بی پروایی، ما اغلب در حال از دست دادن آن هستیم که چه کسی قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was rather put off by the shamelessness of his proposal.
[ترجمه گوگل]از بی شرمی پیشنهاد او من را به تعویق انداخت
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دادم از the خواستگاری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I remember my father once remarking about the "shamelessness" of Qaddafi's lies, that he has always been able to lie without blushing.
[ترجمه گوگل]یادم می آید که پدرم یک بار درباره «بی شرمی» دروغ های قذافی اظهار داشت که او همیشه توانسته بدون سرخ شدن دروغ بگوید
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که پدرم یک بار درباره the دروغ Qaddafi می گوید که همیشه قادر به دروغ گفتن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some smiled, some frowned, and the King's face darkened at the beggar's pride and shamelessness.
[ترجمه گوگل]برخی لبخند زدند، برخی اخم کردند و چهره شاه از غرور و بی شرمی گدا تیره شد
[ترجمه ترگمان]بعضی ها لبخند می زدند، بعضی اخم کرده بودند و صورت شاه در غرور و تکبر او تیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A man cannot be without shame, for the shame of being without shame is shamelessness.
[ترجمه گوگل]انسان نمی تواند بدون شرم باشد، زیرا شرم از بی شرمی بودن، بی شرمی است
[ترجمه ترگمان]یک مرد نمی تواند بدون شرمساری باشد، به خاطر خجالت بودن بدون خجالت بودن، پر از شرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I found myself living an isolated life of lies, born out of a love for one too many. The situation made no sense, shame and shamelessness coming hand in hand.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که در یک زندگی منزوی از دروغ زندگی می کنم که از عشق به یکی بیش از حد به وجود آمده است وضعیت بی معنی بود، شرم و بی شرمی دست به دست هم می دادند
[ترجمه ترگمان]من خودم را یک زندگی منزوی و منزوی یافتم که از عشق به خاطر یک نفر بیش از حد زاده شده بود این وضعیت هیچ مفهومی نداشت، شرم و بی شرمی دست در دست هم داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is our considered opinion that with some diligence, there will be one day they would achieve the pinnacle of shamelessness .
[ترجمه گوگل]نظر ما این است که با کمی همت روزی به اوج بی شرمی دست خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]این عقیده ما است که با دلیجان، روزی خواهد بود که آن ها به اوج بی شرمی می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the analysis in details, intending to be a rich man, some actions seem are truly eligible to be cursed of shamelessness.
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل در جزئیات، به نظر می رسد که برخی از اقدامات به عنوان یک مرد ثروتمند مورد لعن و نفرین بی شرمی هستند
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل جزئیات، به نظر می رسد که یک مرد ثروتمند باشد، برخی از اعمال به نظر می رسد واقعا شایسته لعنت شدن با بی شرمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is illustrated by these photographs is as much the culture of shamelessness as the reigning admiration for unapologetic brutality.
[ترجمه گوگل]آنچه در این عکس ها نشان داده می شود به همان اندازه فرهنگ بی شرمی است که تحسین حاکم بر وحشیگری غیرقابل معذرت خواهی است
[ترجمه ترگمان]آنچه در این عکس نشان داده می شود، فرهنگ بی شرمی و بی شرمی است که به عنوان تحسین مردم از بی رحمی غیر عذر خواهانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chinese mind since then are stuffed with barbarian spirit of vulgarity and shamelessness.
[ترجمه گوگل]ذهن چینی از آن زمان مملو از روح وحشیانه ابتذال و بی شرمی است
[ترجمه ترگمان]از آن پس مغز چینی در آن موقع پر از روح وحشی و shamelessness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• brazenness, impudence; lack of shame, lack of principles

پیشنهاد کاربران

A lack of shame, especially about something generally considered unacceptable
زمانی که چیزی در جامعه و یا محل کار مورد پذیرش همگان نیست و در آنجا فرد بدون در نظر داشتن احساس شرم، کاری را که به نظرش درست است انجام میدهد
...
[مشاهده متن کامل]

می توان آن را به صورت "بی پروا" یا "جسورانه" نیز ترجمه کرد. منظور دقیق "بی شرمی" یا "بی حیایی" با بار معنایی منفی نیست. منظور بار مثبت آن است که فرد بدون داشتن احساس خجالت و یا شرم کاری را با وجود همه مخالفت ها و ترس های درونی انجام میدهد.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : shame
✅️ اسم ( noun ) : shame / shamefulness / shamelessness
✅️ صفت ( adjective ) : shameful / shameless
✅️ قید ( adverb ) : shamefully / shamelessly
✅ صوت ( exclamation ) : shame

بپرس