shamelessly


معنی: بی شرمانه
معانی دیگر: بیشرمانه

جمله های نمونه

1. Her ideas have been shamelessly perverted to serve the president's propaganda campaign.
[ترجمه گوگل]عقاید او برای خدمت به کمپین تبلیغاتی رئیس جمهور بی شرمانه منحرف شده است
[ترجمه ترگمان]ایده های او بی شرمانه منحرف شده اند تا به کمپین تبلیغاتی رئیس جمهور خدمت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's shamelessly having an affair with her friend's husband.
[ترجمه داود] او بیشرمانه با شوهر دوستش رابطه دارد
|
[ترجمه گوگل]او بی شرمانه با شوهر دوستش رابطه دارد
[ترجمه ترگمان]او بی حیا با شوهرش رابطه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He shamelessly admits his part in the crime.
[ترجمه گوگل]او بی شرمانه به نقش خود در جنایت اعتراف می کند
[ترجمه ترگمان]او بی شرمانه خود را در این جرم اعتراف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He flattered her shamelessly.
[ترجمه گوگل]بی شرمانه او را تملق گفت
[ترجمه ترگمان]او با بی شرمی و بی شرمی او را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She shamelessly took advantage of him.
[ترجمه گوگل]بی شرمانه از او سوء استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]بی حیا از او سو استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government has shamelessly abandoned its principles.
[ترجمه گوگل]دولت بی شرمانه اصول خود را کنار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]دولت بدون شرمانه خود اصول خود را رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The man shamelessly abandoned his wife and child for another woman.
[ترجمه گوگل]مرد بی شرمانه زن و فرزندش را به خاطر زنی دیگر رها کرد
[ترجمه ترگمان]مردی که او را به خاطر یک زن دیگر رها کرده بود، خود را رها کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the ensuing political rumpus John Major shamelessly distanced himself from his henchman.
[ترجمه گوگل]در غوغای سیاسی متعاقب آن، جان میجر بی شرمانه از سرسپرده خود فاصله گرفت
[ترجمه ترگمان]در the که پس از آن، جان میجر، در rumpus، خود را از henchman دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They exploited her generosity shamelessly.
[ترجمه گوگل]آنها بی شرمانه از سخاوت او سوء استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بی شرمانه از سخاوت او سو استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This game shamelessly rips it off in a way that would have most copyright lawyers drooling.
[ترجمه گوگل]این بازی به شکلی بی شرمانه آن را از بین می برد که باعث می شود اکثر وکلای کپی رایت آب دهان بیفتند
[ترجمه ترگمان]این بازی با بی شرمی آن را به شکلی تکه تکه می کند که بیشتر وکلای کپی رایت را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The appeal has been shamelessly to the pocket calculator, not the heart; to the purse, not to pride.
[ترجمه گوگل]جذابیت بی شرمانه برای ماشین حساب جیبی بوده است، نه قلب به کیف پول، نه به غرور
[ترجمه ترگمان]این فرجام به ماشین حساب جیبی، نه به قلب؛ به کیف پول، و نه به غرور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We all once cried so instinctively, so shamelessly.
[ترجمه گوگل]همه ما یک بار به طور غریزی، بسیار بی شرمانه گریه کردیم
[ترجمه ترگمان]همه ما به طور غریزی از روی غریزه گریه می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The politician played to the shamelessly.
[ترجمه گوگل]سیاستمدار با بی شرمی بازی کرد
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار بی شرمانه خود را به نمایش می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A motorcade play, only then has possible opens shamelessly.
[ترجمه گوگل]بازی موتورسیکلت، تنها پس از آن ممکن است باز می شود بی شرمانه
[ترجمه ترگمان]یک نمایش موتوری، تنها پس از آن ممکن است بی شرمانه باز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی شرمانه (قید)
brassily, shamelessly

انگلیسی به انگلیسی

• unashamedly, brazenly, impudently; without principles

پیشنهاد کاربران

بدون رودربایستی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : shame
✅️ اسم ( noun ) : shame / shamefulness / shamelessness
✅️ صفت ( adjective ) : shameful / shameless
✅️ قید ( adverb ) : shamefully / shamelessly
✅ صوت ( exclamation ) : shame

بپرس