shameful

/ˈʃeɪmfəl//ˈʃeɪmfəl/

معنی: سردرپیش، ننگین، شرم اور
معانی دیگر: شرم آور، ننگ آمیز، خجلت آور، گست، هرزه، زننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: shamefully (adv.), shamefulness (n.)
(1) تعریف: causing or deserving shame or disgrace.
مترادف: disgraceful, humiliating, ignominious, inglorious, opprobrious
مشابه: contemptible, degrading, deplorable, despicable, dishonorable, embarrassing, ignoble, miserable, mortifying, scandalous

- Losing his job was shameful to him.
[ترجمه لیلا نوری] او بابت از دست دادن شغلش شرمگین بود.
|
[ترجمه گوگل] از دست دادن شغل برای او شرم آور بود
[ترجمه ترگمان] از دست دادن شغلش، شرم آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His suicide was shameful in the eyes of many who believed in him.
[ترجمه گوگل] خودکشی او از نظر بسیاری از کسانی که به او ایمان داشتند شرم آور بود
[ترجمه ترگمان] خودکشی او در چشمان بسیاری از کسانی بود که به او ایمان داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: immoral, unjust, or indecent; wrongful.
مترادف: improper, unjust, unseemly, wrongful
متضاد: admirable, laudable, virtuous
مشابه: base, contemptible, despicable, ignominious, immoral, indecent, indecorous, sordid, terrible, vile, wrong

- Burning the village was a shameful act.
[ترجمه گوگل] سوزاندن روستا یک عمل شرم آور بود
[ترجمه ترگمان] سوزاندن این روستا عملی شرم آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: marked by shame or disgrace.
متضاد: proud

- a shameful incident in our history
[ترجمه گوگل] یک حادثه شرم آور در تاریخ ما
[ترجمه ترگمان] واقعه شرم آور در تاریخ ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the shameful jangle of the lady and her servant
مشاجره ی شرم آور خانم و کلفت او

2. Better a glorious death than a shameful life.
[ترجمه گوگل]مرگ باشکوه بهتر از زندگی شرم آور است
[ترجمه ترگمان] یه مرگ باشکوه بهتر از یه زندگی شرم آور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Apply yourself to true riches; it is shameful to depend upon silver and gold for a happy life.
[ترجمه گوگل]خود را به ثروت واقعی بکار ببرید شرم آور است که برای زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشیم
[ترجمه ترگمان]خودتان را به ثروت حقیقی خود بمالید؛ این شرم آور است که برای یک زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some people say that loneliness is shameful, but fashion is a means of resistance alone, this is fashion realm.
[ترجمه گوگل]بعضی ها می گویند تنهایی شرم آور است، اما مد به تنهایی وسیله مقاومت است، اینجا قلمرو مد است
[ترجمه ترگمان]برخی مردم می گویند که تنهایی شرم آور است، اما مد وسیله ای برای مقاومت تنها است، این قلمرو مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They considered her behaviour a shameful piece of snobbery.
[ترجمه گوگل]آنها رفتار او را یک فخر فروشی شرم آور می دانستند
[ترجمه ترگمان]آن ها رفتار او را یک piece شرم آور تلقی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was shameful the way she was treated.
[ترجمه گوگل]رفتار با او شرم آور بود
[ترجمه ترگمان]طرز معالجه او شرم آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's quite a shameful story.
[ترجمه گوگل]این یک داستان کاملا شرم آور است
[ترجمه ترگمان]داستان شرم آوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's shameful the way some people treat their pets.
[ترجمه گوگل]رفتار برخی افراد با حیوانات خانگی شرم آور است
[ترجمه ترگمان]شرم آور است که برخی از مردم با حیوانات خانگی خود رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such extravagance is shameful when there are people starving in the world.
[ترجمه گوگل]چنین زیاده خواهی وقتی شرم آور است که مردمی در دنیا از گرسنگی می میرند
[ترجمه ترگمان]این ولخرجی در زمانی که مردم در دنیا از گرسنگی می میرند، شرم آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I couldn't see anything shameful in what I had done.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز شرم آور در کاری که انجام داده بودم نمی دیدم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم کاری شرم آور را که انجام داده بودم ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The family kept their shameful secret for years.
[ترجمه گوگل]این خانواده سال ها راز شرم آور خود را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]خانواده سال ها راز شرم آوری رو مخفی نگه داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must expose this shameful activity to the newspapers.
[ترجمه گوگل]ما باید این فعالیت شرم آور را در معرض دید روزنامه ها قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]باید این فعالیت شرم آور را برای روزنامه ها فاش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He feels it very shameful to sponge on his parents after he's grown up.
[ترجمه گوگل]او احساس می کند بعد از بزرگ شدن، اسفنج زدن به پدر و مادرش بسیار شرم آور است
[ترجمه ترگمان]بعد از بزرگ شدن او احساس شرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The idea that she witnessed this shameful incident meant nothing to him.
[ترجمه گوگل]تصور اینکه او شاهد این حادثه شرم آور بود برای او معنی نداشت
[ترجمه ترگمان]این فکر که او شاهد آن حادثه شرم آور است برای او هیچ مفهومی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سردرپیش (صفت)
ashamed, blushed, hanging the head, shameful

ننگین (صفت)
contumelious, infamous, shameful, disgraceful, inglorious, stigmatic, stigmatist

شرم اور (صفت)
vile, indecent, gross, petulant, shameful, inglorious

انگلیسی به انگلیسی

• disgraceful, dishonorable, indecent, infamous
shameful behaviour is so bad that the people who behave in that way ought to be ashamed.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : shame
✅️ اسم ( noun ) : shame / shamefulness / shamelessness
✅️ صفت ( adjective ) : shameful / shameless
✅️ قید ( adverb ) : shamefully / shamelessly
✅ صوت ( exclamation ) : shame
شرم آگین
Garbage on everest is shameful
آشغال در اورست خجالت اوره

بپرس