1. He looked somewhat shamefaced when he realized his mistake.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه اشتباهش شد کمی شرمنده به نظر رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه اشتباهش شد، قدری دست پاچه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Jack had left her a shamefaced note with no explanation, a humble note.
[ترجمه گوگل]جک یک یادداشت شرم آور بدون توضیح برای او گذاشته بود، یک یادداشت متواضعانه
[ترجمه ترگمان]جک یادداشت شرم آوری به او داده بود و هیچ توضیحی هم نداشت، یک یادداشت محقر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He came to my office, shamefaced, to apologize.
[ترجمه گوگل]او با شرمندگی به دفتر من آمد تا عذرخواهی کند
[ترجمه ترگمان]او با شرمندگی به دفتر من آمد تا عذرخواهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. And yet we are shamefaced about this.
[ترجمه گوگل]و با این حال از این بابت شرمنده هستیم
[ترجمه ترگمان]با این همه ما از این موضوع خجالت می کشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Conner looked a little shamefaced.
[ترجمه گوگل]کانر کمی شرمنده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]کانر کمی خجالت زده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A shamefaced spokesperson admitted that mistakes had been made.
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی شرمسار اعتراف کرد که اشتباهاتی صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی خجالتی اعتراف کرد که اشتباه ات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Do not be so shamefaced. You'll do it very well.
[ترجمه گوگل]اینقدر شرمنده نباش شما این کار را خیلی خوب انجام خواهید داد
[ترجمه ترگمان]خجالت نکش! تو این کار را خیلی خوب انجام می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They glanced at him, shamefaced, yet in their eyes was an odd, triumphant defiance.
[ترجمه گوگل]آنها با شرمساری به او نگاه کردند، اما در چشمانشان مخالفتی عجیب و پیروزمندانه بود
[ترجمه ترگمان]هر دو با شرمندگی به او نگاه کردند، با این حال، با این حال در چشمان آنان یک مبارزه عجیب و پیروزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I want to put the more shamefaced and remorseful of them to work, Profumo style.
[ترجمه گوگل]من می خواهم شرمسارتر و پشیمان تر آنها را به کار ببرم، به سبک پروفومو
[ترجمه ترگمان]می خواهم خجالت زده و پشیمان از آن ها باشم تا کار کنم، به سبک Profumo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was a long silence, and my father looked shamefaced.
[ترجمه گوگل]سکوتی طولانی برقرار شد و پدرم شرمسار به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]سکوتی طولانی برقرار شد، و پدرم با شرم به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When Hanka Zborowska arrived asking for her portrait Modigliani was shamefaced.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هانکا زبوروسکا برای درخواست پرتره خود وارد شد، مودیلیانی شرمنده شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Hanka از راه رسید، از او خواستگاری کرد، از خجالت سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The spontaneity of the dancers ebbed away and they seemed almost shamefaced that their behaviour had been witnessed by their employers.
[ترجمه گوگل]خودانگیختگی رقصندگان از بین رفت و به نظر می رسید که آنها از اینکه کارفرمایانشان شاهد رفتار آنها بوده اند، تقریبا شرمنده به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]رقص رقصندگان جلو رفته و به نظر می رسید که از رفتار آن ها با کارفرمایان خود شرم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Preston had been quite keen when he started the project but now he felt a bit shamefaced about it.
[ترجمه گوگل]پرستون زمانی که پروژه را شروع کرد بسیار مشتاق بود، اما اکنون در مورد آن کمی شرمنده بود
[ترجمه ترگمان]پرستون همه قبل از شروع پروژه خیلی مشتاق بود، اما حالا کمی شرمنده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The factories were gone; the shops, the houses were thinning glimpses of a still shamefaced landscape.
[ترجمه گوگل]کارخانه ها رفته بودند مغازه ها، خانه ها نماهای نازکی از منظره ای هنوز شرم آور بودند
[ترجمه ترگمان]کارخانه ها رفته بودند؛ مغازه ها، خانه ها، از منظره ای که هنوز شرم داشتند، دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید