معنی: کشتارگاه، قتلگاه، صحنه کشتارمعانی دیگر: (مجازی) محل آدمکشی، محل خرابی و ازهم پاشیدگی، (با فعل مفرد)، سلاخ خانه (slaughterhouse هم می گویند)، (انگلیس - محلی) قصاب خانه، دکان قصابی (بویژه در نام خیابان ها به کار می رود)
• : تعریف: (construed as sing. or pl.) a place or condition of disarray or destruction. • مشابه: muss
- After the police search, his apartment was a shambles.
[ترجمه گوگل] پس از بازرسی پلیس، آپارتمان او خراب شد [ترجمه ترگمان] بعد از گشتن پلیس آپارتمانش یه کشتارگاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Their dreams are now in shambles.
[ترجمه گوگل] رویاهای آنها اکنون به هم ریخته است [ترجمه ترگمان] اکنون dreams در حال هرج و مرج هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the room was left a shambles by the guests
مهمانان اتاق را به هم ریخته بودند.
2. the shooting turned the hall into shambles
تیراندازی تالار را تبدیل به کشتارگاه کرد.
3. The ship's interior was an utter shambles.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی کشتی کاملاً خراب بود [ترجمه ترگمان]ساختمان داخلی کشتی یک کشتارگاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After the party, the house was a total/complete shambles.
[ترجمه گوگل]بعد از مهمانی، خانه کاملاً خراب شد [ترجمه ترگمان]بعد از مهمانی، این خانه یک هرج و مرج کامل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The meeting was a shambles from start to finish.
[ترجمه گوگل]این جلسه از ابتدا تا انتها به هم ریخته بود [ترجمه ترگمان]میتینگ از آغاز تا پایان کار هرج و مرج شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The press conference was a complete shambles.
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی یک شکست کامل بود [ترجمه ترگمان]کنفرانس مطبوعاتی هرج و مرج کامل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's made an absolute shambles of his career.
[ترجمه گوگل]او در زندگی حرفهایاش یک شکست مطلق ایجاد کرده است [ترجمه ترگمان]کاملا به خاطر کارش به هم ریخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Your room is a shambles. Tidy it up!
[ترجمه گوگل]اتاقت خرابه مرتبش کن [ترجمه ترگمان]اتاق شما یک کشتارگاه است خفه شو! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The government is in a shambles over Europe.
[ترجمه گوگل]دولت بر سر اروپا در آشفتگی است [ترجمه ترگمان]دولت در حال هرج و مرج در سراسر اروپا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Our economy is in a shambles.
[ترجمه گوگل]اقتصاد ما به هم ریخته است [ترجمه ترگمان]اقتصاد ما درهم ریخته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We regard the band as a thorough shambles.
[ترجمه گوگل]ما گروه را به عنوان یک شکست کامل در نظر می گیریم [ترجمه ترگمان]ما این گروه را به صورت یک کشتارگاه تلقی می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The economy is in a complete shambles.
[ترجمه گوگل]اقتصاد در یک ورشکستگی کامل است [ترجمه ترگمان]اقتصاد در یک هرج و مرج کامل قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The tired old man shambles.
[ترجمه گوگل]پیرمرد خسته به هم می ریزد [ترجمه ترگمان]پیرمرد خسته و فرسوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My room is a shambles.
[ترجمه برایان] اتاقم شلوغ پلوغ و بهم ریخته هست
|
[ترجمه گوگل]اتاقم خرابه [ترجمه ترگمان]اتاق من یک کشتارگاه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The fighting reduced the city to a shambles.
[ترجمه گوگل]جنگ شهر را به ویرانی تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]جنگ شهر را به هرج و مرج کشاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• disorder, mess; disastrous state or condition; slaughterhouse, place where animals are butchered for meat; place of carnage
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A state of complete disarray 🥴 🔍 مترادف: Mess ✅ مثال: The kitchen was left in shambles after the chaotic cooking session.
۱. آشفتگی. به هم ریختگی. وضع به هم پاشیده ۲. افتضاح. شیر تو شیر محض مثال: High - tech companies, typically a source of pride for Israel, are in shambles, and at least 220, 000 reservists working in different sectors have been called up. ... [مشاهده متن کامل]
شرکتهای دارای تکنولوژی پیشرفته، که بطور نمونه مایه ی افتخار برای اسرائیل هستند در آشفتگی به سر می برند و دست کم ۲۲۰. ۰۰۰ سرباز ذخیره که در مناطق مختلف کار می کنند برای خدمت احضار شده اند.
آشفته بازار
be ( in ) a shambles خر تو خر بودن، شلوغ و در هم ریخته بودن