shallow end

پیشنهاد کاربران

### ۱. معنی واقعی:
shallow end = قسمت کم عمق استخر
🔹 فارسی: قسمت کم عمق – جای کم عمق – بخش ابتدایی استخر
مثال:
He stayed in the shallow end because he couldn’t swim.
فارسی: چون بلد نبود شنا کنه، تو قسمت کم عمق موند.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### ۲. معنی استعاره ای ( مجازی ) :
#### a ) سطحی بودن یا درگیر نشدن با موضوعات پیچیده
معنی: درگیر چیزهای ساده بودن، وارد عمق موضوع نشدن
🔹 فارسی: در سطح موندن – با چیزای ابتدایی کار داشتن
مثال:
Some people prefer to stay in the shallow end of philosophy.
فارسی: بعضی ها ترجیح می دن تو بخش سطحی فلسفه باقی بمونن.
#### b ) تازه کار یا مبتدی بودن در یک زمینه
معنی: شروع کار، کارهای ساده تر برای تازه کارها
🔹 فارسی: سطح مقدماتی – بخش آسون ماجرا
مثال:
You should start in the shallow end before trying more advanced coding.
فارسی: باید از سطح مقدماتی شروع کنی قبل از اینکه بری سراغ برنامه نویسی پیشرفته.
1. Although she was afraid of deep water, she spent the whole afternoon at the shallow end of the pool.
با اینکه از آب عمیق می ترسید، تمام بعدازظهر را در قسمت کم عمق استخر گذراند.
2. If you’re not a strong swimmer, it’s better to start at the shallow end before trying the deeper areas.
اگر شناگر ماهری نیستید، بهتر است ابتدا از قسمت کم عمق شروع کنید قبل از اینکه به بخش های عمیق تر بروید.
3. Despite the fact that the shallow end is safer, it can still be crowded with beginners.
با اینکه قسمت کم عمق ایمن تر است، هنوز ممکن است با تازه کارها شلوغ باشد.
4. He wanted to avoid the deeper water, so he stayed at the shallow end throughout the lesson.
او می خواست از آب عمیق دوری کند، بنابراین در طول درس در قسمت کم عمق ماند.
5. The shallow end is perfect for children who are just learning how to swim.
قسمت کم عمق برای کودکانی که تازه دارند شنا یاد می گیرند، ایده آل است.
6. Although it’s comfortable at the shallow end, she eventually ventured into the deeper part of the pool.
با اینکه در قسمت کم عمق راحت بود، او در نهایت به بخش عمیق تر استخر رفت.
7. It’s always best to practice your strokes in the shallow end before moving to the deeper water.
همیشه بهتر است که حرکات شنا را در قسمت کم عمق تمرین کنید قبل از اینکه به آب عمیق تر بروید.
8. The lifeguard warned everyone to stay in the shallow end as the weather conditions were getting worse.
نجات غریق از همه خواست که در قسمت کم عمق بمانند چون شرایط جوی بدتر می شد.
9. He didn’t realize that the shallow end was so crowded, and he quickly moved to the other side of the pool.
او متوجه نشد که قسمت کم عمق چقدر شلوغ است و سریعاً به سمت دیگر استخر رفت.
10. When you’re learning to swim, the shallow end is the safest place to practice floating.
وقتی که در حال یادگیری شنا هستید، قسمت کم عمق امن ترین جای برای تمرین شناور شدن است.
1. He’s only scratching the surface of the issue, staying in the shallow end instead of diving into the deeper complexities.
او فقط در حال سطحی نگاه کردن به مسئله است، در قسمت کم عمق باقی مانده و به پیچیدگی های عمیق تر وارد نمی شود.
2. If you keep talking about the surface of the topic, you'll never reach the depth; you're just staying in the shallow end.
اگر فقط در مورد سطح موضوع صحبت کنی، هیچ وقت به عمق نمی رسی؛ فقط در قسمت کم عمق باقی می مونی.
3. She’s content with the shallow end of the conversation, avoiding deeper, more meaningful discussions.
او از بخش سطحی گفتگو راضی است و از بحث های عمیق تر و معنادارتر اجتناب می کند.
4. They’ve only explored the shallow end of the problem, and haven’t yet considered the underlying causes.
آنها فقط بخش سطحی مشکل را بررسی کرده اند و هنوز علت های پنهان آن را در نظر نگرفته اند.
5. When it comes to philosophy, he often stays in the shallow end, avoiding the more challenging and thought - provoking ideas.
وقتی به فلسفه می رسد، او اغلب در قسمت کم عمق می ماند و از ایده های چالش برانگیز و تحریک کننده اجتناب می کند.
6. His approach to the project remains in the shallow end, as he’s avoiding the hard decisions and complexities that need to be addressed.
رویکرد او به پروژه در قسمت کم عمق باقی می ماند، زیرا از تصمیمات سخت و پیچیدگی هایی که باید حل شوند، اجتناب می کند.
7. If you want to truly understand the subject, you can’t stay in the shallow end of the research; you need to dive deeper.
اگر می خواهی واقعاً موضوع را درک کنی، نمی توانی در قسمت کم عمق تحقیقات بمانی؛ باید عمیق تر وارد شوی.
8. She tends to stay in the shallow end of her emotions, never fully confronting or understanding her deeper feelings.
او تمایل دارد در قسمت کم عمق احساساتش بماند و هیچ وقت به طور کامل با احساسات عمیق ترش روبرو نشود یا آنها را درک نکند.
9. In many discussions, he avoids the tough questions, preferring to stay in the shallow end where things are easier to handle.
در بسیاری از بحث ها، او از سوالات سخت اجتناب می کند و ترجیح می دهد در قسمت کم عمق بماند که مسائل راحت تر قابل مدیریت هستند.
10. Her career is in the shallow end; she hasn’t yet challenged herself to step into more difficult and rewarding opportunities.
شغل او در قسمت کم عمق است؛ او هنوز خود را به چالش نکشیده تا وارد فرصت های سخت تر و پاداش دهنده تر شود.
chatgpt

Idiom:
وقتی در موقعیتی خیلی درگیر نشده اید استفاده میشه مثلا وقتی خیلی درگیر سیاست یا فلسفه نیستید و یا آشنایی چندانی با مفاهیم و اصطلاحات پیچیده ی اونها ندارید و فقط با مقدمات یا مسائل ساده شون دست و پنجه نرم می کنید.
- بخش کم عمق استخر
"انتهای کم عمق" بیشتر شبیه به ترجمه تحت اللفظی است و اصلا صحیح نیست، و معنی اصلیش ( بخش کم عمق استخر ) هست، که معمولاً برای مبتدیان و کودکان امن تر هست.
✅ برای دریا، معمولاً از اصطلاح "shallow waters" استفاده می کنن. این اصطلاح به بخش های کم عمق دریا اشاره داره، جایی که عمق آب کمتر هست و معمولاً برای شنا و غواصی مناسب تره.
...
[مشاهده متن کامل]

انتهای کم عمق

بپرس