shakily


بطور لرزان یا متزلزل

جمله های نمونه

1. He got shakily to his feet.
[ترجمه گوگل]لرزان روی پاهایش ایستاد
[ترجمه ترگمان]با تنی لرزان از جایش بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old man stood up and walked shakily across the room.
[ترجمه گوگل]پیرمرد ایستاد و با لرزش در اتاق قدم زد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد بلند شد و با قدم های لرزان از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'Get the doctor,' he whispered shakily.
[ترجمه گوگل]او با لرزش زمزمه کرد: دکتر را بیاور
[ترجمه ترگمان]با صدایی لرزان زمزمه کرد: دکتر رو خبر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jill rose shakily to her feet.
[ترجمه گوگل]جیل با لرزش روی پاهایش بلند شد
[ترجمه ترگمان]جیل با تنی لرزان از جایش بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She lifted the bottle shakily and with care poured the water into the jug.
[ترجمه گوگل]بطری را با لرزش بلند کرد و با احتیاط آب را داخل کوزه ریخت
[ترجمه ترگمان]با تنی لرزان بطری را بلند کرد و با احتیاط آب را توی پارچ فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jigeehuu ambled shakily over to it after our first embrace and ladled out half a pint for me in a rice bowl.
[ترجمه گوگل]Jigeehuu بعد از اولین آغوش ما با لرزش به سمت آن رفت و نصف پیمانه برای من در یک کاسه برنج ریخت
[ترجمه ترگمان]بعد از این که اولین بار مرا در آغوش گرفت و نیم لیتر آبجو برای من ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A hand-held camera shakily follows him.
[ترجمه گوگل]دوربین دستی با لرزش او را تعقیب می کند
[ترجمه ترگمان]یک دوربین دستی لرزان از او می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shakily Ruth stepped out of the car, reaching for her raffia shoulder-bag in the back seat.
[ترجمه گوگل]شکیلی روث از ماشین خارج شد و دستش را به سمت کیف شانه ای رافیا در صندلی عقب برد
[ترجمه ترگمان]از کنار ماشین پیاده شد و دستش را دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She moaned shakily, the water washing her hair around her face like a golden fan.
[ترجمه گوگل]لرزان ناله کرد، آب موهایش را مانند بادبزن طلایی دور صورتش می شست
[ترجمه ترگمان]او با صدایی لرزان و لرزان ناله می کرد، آب موهایش را مثل بادبزن طلایی روی صورتش می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At last, shakily, she picked up the envelope and ripped it open, taking out the single sheet of paper.
[ترجمه گوگل]بالاخره با لرزش پاکت را برداشت و پاره کرد و تک برگ کاغذ را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]سرانجام، با تنی لرزان پاکت را برداشت و آن را باز کرد و یک برگ کاغذ را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He held his pistol shakily toward the ruins and fired.
[ترجمه گوگل]تپانچه اش را لرزان به سمت خرابه ها گرفت و شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]تفنگش را به طرف ویرانه ها بیرون آورد و شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The other sailors, shakily cursing, were picking instruments and rubbish off the deck.
[ترجمه گوگل]ملوانان دیگر، با لرزش فحش می دادند، ابزار و آشغال ها را از روی عرشه جمع می کردند
[ترجمه ترگمان]ملوانان دیگر که می لرزیدند و ناسزا می گفتند، آلات و آشغال ها را از روی عرشه بر می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Car sales are recovering shakily from last year's three - decade low in the US.
[ترجمه گوگل]فروش خودرو نسبت به پایین ترین سطح سه دهه گذشته در ایالات متحده به شدت در حال بهبود است
[ترجمه ترگمان]فروش خودرو از سه دهه گذشته در ایالات متحده در حال بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This theory is rather shakily supported by some obscure data.
[ترجمه گوگل]این نظریه با برخی از داده‌های مبهم به شدت پشتیبانی می‌شود
[ترجمه ترگمان]این نظریه کمی لرزان است که توسط برخی داده های مبهم پشتیبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a shaky manner, tremblingly, unsteadily

پیشنهاد کاربران

لرزلرزان . [ ل َ ل َ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال لرزش . مرتعش : گرفتار و دل زو شده ناامیدروان لرزلرزان به کردار بید. فردوسی . تنش لرزلرزان به کردار بیددل از جان شیرین شده ناامید. فردوسی . به پاسخ سخن لرزلرزان شنیدزروان گنهکاری آمد پدید. فردوسی . بپوشید . . .

بپرس