shady

/ˈʃeɪdi//ˈʃeɪdi/

معنی: مشکوک، سایه دار، سایه افکن
معانی دیگر: پرسایه، تیره، سیاه، تاریک، شبرنگ، شب فام، (عامیانه) نادرست، (آدم) مشکوک، غیر قابل اعتماد، پنهان، نهان، سری، مرموز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: shadier, shadiest
مشتقات: shadily (adv.), shadiness (n.)
(1) تعریف: sheltered from sunlight; in the shade.
مترادف: shaded, shadowed
متضاد: bright, sunlit, sunny
مشابه: shadowy, sheltered, shielded

- a shady picnic table
[ترجمه مجيد] میز پیک نیک تیره
|
[ترجمه گوگل] یک میز پیک نیک سایه دار
[ترجمه ترگمان] یه میز پیک نیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: giving protection from sunlight; providing shade.
مترادف: shading
مشابه: dark, dusky, protective, shadowy

- a shady stand of trees
[ترجمه گوگل] درختان سایه دار
[ترجمه ترگمان] درختی پر سایه درخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of doubtful morality; untrustworthy.
مترادف: doubtful, shifty, slippery, unethical, untrustworthy
متضاد: aboveboard, honest
مشابه: corrupt, crooked, dishonorable, disreputable, fishy, questionable, unreliable

- a shady arrangement
[ترجمه گوگل] چیدمان سایه
[ترجمه ترگمان] یه جور توافق مشکوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a shady landlord
[ترجمه گوگل] یک صاحبخانه سایه
[ترجمه ترگمان] میهمان خانه دار مشکوک،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. shady deals
معاملات یا روابط محرمانه و مشکوک

2. a shady night
شب تیره

3. her shady hair
گیسوی شب فام او

4. his shady past militated against his chances of success
گذشته ی مشکوک او شانس موفقیت او را کم می کرد.

5. a cool, shady corner
یک گوشه ی خنک و پرسایه

6. he's a shady character
او آدم نادرستی است.

7. on the shady side of
(از نظر سن) بیش از

8. she is on the shady side of fifty
سن او از پنجاه بالاتر است.

9. It was nice and shady under the trees.
[ترجمه گوگل]زیر درختان زیبا و سایه بود
[ترجمه ترگمان]زیر درختان زیبا و سایه دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The forest looked cool and shady.
[ترجمه گوگل]جنگل خنک و سایه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]جنگل سرد و مشکوک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tourists sought out a shady spot where they sat down and rested.
[ترجمه گوگل]گردشگران در جستجوی یک مکان سایه بودند که در آنجا نشستند و استراحت کردند
[ترجمه ترگمان]توریست ها به جستجوی محل سایه دار خود رفتند و در آنجا نشستند و استراحت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Plants of this sort need shady conditions.
[ترجمه گوگل]گیاهان این نوع به شرایط سایه نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]گیاهان این نوع شرایط به شرایط سایه دار نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They know some very shady characters.
[ترجمه کوثر] اونا شخصیت های مشکوکی رو میشناسن
|
[ترجمه گوگل]آنها شخصیت های بسیار مبهمی را می شناسند
[ترجمه ترگمان]اونا شخصیت های خیلی مشکوکی هم میدونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is a shady avenue.
[ترجمه گوگل]این یک خیابان سایه است
[ترجمه ترگمان] این یه خیابان تاریک - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was involved in shady business deals.
[ترجمه گوگل]او در معاملات تجاری مشکوک شرکت داشت
[ترجمه ترگمان]او در معاملات معاملات ملکی دخالت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Ferns grow in shady and moist places.
[ترجمه گوگل]سرخس ها در مکان های سایه دار و مرطوب رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]Ferns در مناطق مرطوب و مرطوب رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشکوک (صفت)
uncertain, esoteric, questionable, suspicious, doubtful, fishy, dubious, shady, dubitable, precarious, vacillatory, skeptic

سایه دار (صفت)
somber, sombre, shady, patronizing, shadowy, protecting

سایه افکن (صفت)
shady, shadowy

انگلیسی به انگلیسی

• covered in shadow, protected from light; indistinct, obscure; disreputable, dubious; uncertain; casting a shadow, protecting from light
a shady place is sheltered from the sun by buildings or trees.
shady trees produce a lot of shade.
shady people and activities are slightly dishonest; an informal use.

پیشنهاد کاربران

شبهه دار، شبهه برانگیز
مثال؛
I wouldn’t trust that shady character, he’s always involved in shady business deals.
In a conversation about a dubious organization, someone might comment, “Their practices seem really shady, I wouldn’t get involved. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person might advise, “If something seems shady, it’s best to walk away and not take any risks. ”

شیاد
Shady character
آدم شیاد
واژه�شیدیshady� ریشه در زبانهای پهلوی وباستانی دارد رجوع شود بهshade.
بعضی جاها به معنای ساده و بی غل و غش هم هست.
مثلا یه جا خوندم که میگفت:
she wore a shady dress
یه ریگی به کفش داشتن
فریبکارانه یا غیر قانونی.
لطفا لایک فراموش نشه
افراد مشکوک مثل سیاستمداران
حقه باز
آدم مشکوک
Fishy
Something isn't right
there's a storm brewing
To smell a rat
Something is rotten

۱ ) سایه دار، پر سایه
The door leads out onto a wide, shady terrace
۲ ) مشکوک، فاسد، نادرست، حقه بازانه
The incident spoke of shady financial dealings between the partners
🔺️To act fake or to be a hypocrite
🔺️to be very sneaky, suspect, or to have an all around backstabbing personality
🔺️illegitimate. underhanded. dishonorable. corrupt. sneaky
🔺️Shifty, sly, supicious, dark, low, low - profile.
...
[مشاهده متن کامل]

The shady looking man slipped into the bar.
🔺️ɪ'ᴍ ɴᴇᴠᴇʀ ᴛʜᴇʀᴇ ᴡʜᴇɴ ɪ'ᴍ ꜱᴜᴘᴘᴏꜱᴇᴅ ᴛᴏ ʙᴇ ʙᴜᴛ ɪ'ᴍ ᴀʟᴡᴀʏꜱ ᴏɴ ᴛɪᴍᴇ. ʏᴏᴜ ᴄᴀɴ ꜱᴀʏ ɪ'ᴍ ᴀ ᴄʀᴇᴇᴘᴇʀ. ɪ ᴅᴏɴ'ᴛ ʟɪᴋᴇ ᴛᴏ ʙᴇ ɪɴ ᴛʜᴇ ꜱᴀᴍᴇ ᴘʟᴀᴄᴇ ꜰᴏʀ ᴛᴏᴏ ʟᴏɴɢ. ɪ ʟɪᴋᴇ ᴛᴏ ᴋᴇᴇᴘ ᴍʏ ʜᴏᴏᴅ ᴜᴘ. ɪ ʜᴀᴠᴇ ᴀɴ ᴇxᴄᴜꜱᴇ ꜰᴏʀ ᴇᴠᴇʀʏᴛʜɪɴɢ. ʏᴏᴜ ꜰɪɴᴅ ɪᴛ ʜᴀʀᴅ ᴛᴏ ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ. ɪ ʜᴀᴠᴇ ᴍᴜʟᴛɪᴘʟᴇ ᴘᴇʀꜱᴏɴᴀʟɪᴛɪᴇꜱ. ɪ ᴛᴇxᴛ ᴘᴇᴏᴘʟᴇ ᴏɴ ᴍʏ ᴘʜᴏɴᴇ ᴛʜᴀᴛ ᴀʀᴇɴ'ᴛ ꜰʀɪᴇɴᴅꜱ ᴏꜰ ʏᴏᴜʀꜱ. ɪ ʜᴀᴠᴇ ꜰᴇᴡ ꜰʀɪᴇɴᴅꜱ ʙᴜᴛ ᴍᴀɴʏ ᴀᴄQᴜᴀɪɴᴛᴀɴᴄᴇꜱ. ɪ'ᴍ ᴇᴀꜱʏ ɢᴏɪɴɢ. ɪ'ᴍ ᴘʀᴇᴛᴛʏ ꜱɴᴇᴀᴋʏ. ɪ ᴛᴀᴋᴇ ʟᴏᴛꜱ ᴏꜰ ꜱʜᴏʀᴛ ᴄᴜᴛꜱ ᴡʜᴇɴ ᴛʀᴀᴠᴇʟɪɴɢ. ɪ'ʟʟ ᴄᴏᴍᴇ ᴀɴᴅ ɢᴏ ʟɪᴋᴇ ᴡɪɴᴅ. ɪ ʟɪᴋᴇ ᴛᴏ ʟɪꜱᴛᴇɴ, ᴀɴᴅ ɢɪᴠᴇ ʏᴏᴜ ᴀ ʙʟᴀɴᴋ ꜱᴛᴀʀᴇ ᴡʜɪʟᴇ ʏᴏᴜ ᴛᴀʟᴋ. ʏᴏᴜ'ʟʟ ɴᴇᴠᴇʀ ᴋɴᴏᴡ ᴡʜᴀᴛ ɪ'ᴍ ᴛʜɪɴᴋɪɴɢ. ɪ ᴅᴏɴ'ᴛ ᴛᴀᴋᴇ ᴠᴇʀʏ ᴍᴜᴄʜ ꜱᴇʀɪᴏᴜꜱʟʏ. ɪ'ʟʟ ꜱᴀʏ ᴀɴʏᴛʜɪɴɢ ᴛᴏ ɢᴇᴛ ʏᴏᴜʀ ᴛʀᴜꜱᴛ. ɪ ᴘʀᴏʙᴀʙʟʏ ᴡᴏɴ'ᴛ ᴀʙᴜꜱᴇ ɪᴛ ʙᴜᴛ ɪꜰ ɪ ʜᴀᴠᴇ ᴛᴏ ɪ ᴡᴏɴ'ᴛ ʜᴇꜱɪᴛᴀᴛᴇ. ɪ'ʟʟ ɢᴏꜱꜱɪᴘ ᴡɪᴛʜ ʏᴏᴜ ᴀɴᴅ ᴀʙᴏᴜᴛ ʏᴏᴜ ᴡʜᴇɴ ʏᴏᴜʀ ɴᴏᴛ ᴀʀᴏᴜɴᴅ. ꜱᴜʀᴇ ɪ'ᴍ ᴀ ʙᴀᴄᴋꜱᴛᴀʙʙᴇʀ. . . ɪ ᴅᴏɴ'ᴛ ꜱɴɪᴛᴄʜ, ʙᴜᴛ ɪ ʜᴀᴠᴇ ᴅɪʀᴛ ᴏɴ ᴇᴠᴇʀʏᴏɴᴇ. ɪ'ᴍ ᴘᴇʀꜰᴇᴄᴛʟʏ ꜰɪɴᴇ ᴡɪᴛʜ ᴍʏꜱᴇʟꜰ. ɪ'ᴍ ɪɴᴅᴇᴘᴇɴᴅᴇɴᴛ. ɪ ʜᴀᴛᴇ ʙᴇɪɴɢ ᴄᴀʟʟᴇᴅ ᴏᴜᴛ. ꜱᴏᴍᴇ ꜱᴀʏ ɪ'ᴍ ꜱʜʏ ʙᴜᴛ ɪ'ᴍ ᴊᴜꜱᴛ ꜱʜᴀᴅʏ. . .
ᴊᴏʜɴ: "ᴡʜᴇʀᴇ ɪꜱ ɢʀᴇɢ? ʜᴇ'ꜱ ɢᴏɪɴɢ ᴛᴏ ʙᴇ ʟᴀᴛᴇ!"
ɢʀᴇɢ: "ᴜᴍᴍ. . . ʀɪɢʜᴛ ʜᴇʀᴇ ɢᴜʏꜱ. . . "
ᴊᴏʜɴ: "ᴅᴀᴍɴ ɢʀᴇɢ, ʏᴏᴜ ᴀʀᴇ ꜱʜᴀᴅʏ ᴀꜱ ʜᴇʟʟ"
ᴊᴏꜱʜ: "ʏᴏ ᴡʜᴏ'ꜱ ᴛʜᴀᴛ ᴋɪᴅ ᴇᴀᴛɪɴɢ ᴀʟᴏɴᴇ ᴡɪᴛʜ ʜɪꜱ ʜᴏᴏᴅ ᴜᴘ?"
ᴀɴᴛʜᴏɴʏ: "ᴛʜᴀᴛꜱ ᴊᴜꜱᴛ ᴊᴇꜰꜰ, ʜᴇꜱ ᴀʟᴡᴀʏꜱ ꜱʜᴀᴅʏ. "
فوق العاده موذی - مشکوک

مرموز
مشکوک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس