1. They crouched together on a shadowy hillside.
[ترجمه گوگل]آنها با هم روی یک تپه سایه دار خمیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها روی یک تپه تاریک چمباتمه زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She saw a shadowy figure through the blind.
[ترجمه گوگل]او در میان نابینایان چهره ای سایه را دید
[ترجمه ترگمان]شبح سایه ای را دید که از میان کوره راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I could just make out a tall, pale, shadowy figure tramping through the undergrowth.
[ترجمه گوگل]من فقط می توانستم چهره ای بلند، رنگ پریده و سایه دار را تشخیص دهم که در زیر درختان زیر پا می گذرد
[ترجمه ترگمان]می توانستم فقط هیکل بلند، رنگ پریده و سایه وار در میان بوته های خار راه بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They are members of some shadowy extremist group.
[ترجمه گوگل]آنها اعضای یک گروه افراطی در سایه هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها اعضای گروه افراطی گرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Someone was waiting in the shadowy doorway.
[ترجمه گوگل]یک نفر در آستانه در سایه منتظر بود
[ترجمه ترگمان]کسی در درگاه تاریک منتظر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They made out a shadowy form in front of them.
[ترجمه گوگل]آنها یک فرم سایه ای در مقابل خود ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]ان ها در مقابل آن ها یک شکل مبهم ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I watched him from a shadowy corner.
[ترجمه گوگل]از گوشه ای سایه نگاهش کردم
[ترجمه ترگمان]از گوشه تاریکی او را تماشا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I saw a shadowy figure approaching.
[ترجمه گوگل]دیدم چهره ای سایه دار نزدیک می شود
[ترجمه ترگمان]یک شبح تاریک را دیدم که به او نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The moon highlighted the shadowy forms of the hills.
[ترجمه گوگل]ماه شکل های سایه تپه ها را برجسته کرد
[ترجمه ترگمان]ماه اشکال مبهمی از تپه ها را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We have been looking at the shadowy world of the paranormal.
[ترجمه گوگل]ما به دنیای تاریک ماوراء الطبیعه نگاه کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم به دنیای سایه وار of نگاه می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As I sit in a shadowy corner, I observe a slow and gradual elongation of his mouth.
[ترجمه گوگل]همانطور که در گوشه ای سایه نشسته ام، کشش آرام و تدریجی دهان او را مشاهده می کنم
[ترجمه ترگمان]همچنان که در گوشه تاریکی می نشینم، صدای آهسته و تدریجی دهانش را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Shadowy figures approached them out of the fog.
[ترجمه گوگل]چهره های سایه ای بیرون از مه به آنها نزدیک شدند
[ترجمه ترگمان]اشباح سایه وار در میان مه به آن ها نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Since her illness, other people had become shadowy and had no real existence for her.
[ترجمه گوگل]از زمان بیماری او، افراد دیگر در سایه بودند و وجود واقعی برای او نداشتند
[ترجمه ترگمان]از زمانی که بیماری او، بقیه مردم، سایه وار تبدیل شده بودند و هیچ وجود واقعی برای او نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His intense scrutiny took in the shadowy and empty lengths of the corridor.
[ترجمه گوگل]موشکافی شدید او طول های سایه دار و خالی راهرو را گرفت
[ترجمه ترگمان]نگاه دقیق و موشکافانه او در راهروی تاریک و خالی راهرو قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید