shadows

جمله های نمونه

1. shadows will fade
سایه ها محو خواهند شد.

2. flexuous shadows
سایه های لرزان

3. night's shadows rose from the east
تاریکی شب از خاور به پا خاست.

4. the thick shadows of night
سایه های تیره ی شب

5. the flicker of shadows on the wall
لرزش (یا نوسان) سایه ها بر دیوار

6. to chase after shadows
دنبال خواب و خیال رفتن

7. he lives in a world of shadows
او در عالم اوهام زندگی می کند.

8. in the darkness, i could only discern shadows
در تاریکی فقط سایه ها را تشخیص می دادم.

انگلیسی به انگلیسی

• nightfall, dusk

پیشنهاد کاربران

وقتی به صورت جمع نوشته شود معنای تاریکی می دهد.
سایه ها

بپرس