• (2)تعریف: marks used to darken parts of a drawing, painting, or engraving to indicate varying degrees of light or shades of color.
• (3)تعریف: a slight difference or variation. • مشابه: nuance, shade
جمله های نمونه
1. gray shading off into black
خاکستری که کم کم سیاه می شود
2. Shading her eyes, Anita scanned the horizon.
[ترجمه ayoub] آنیتا، سایه بر چشمهایش گستراند و افق را نظاره کرد.
|
[ترجمه گوگل]آنیتا با سایه زدن به چشمانش، افق را بررسی کرد [ترجمه ترگمان]چشمان خود را باز کرد و افق را ورانداز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her eyes flashed a shading glance.
[ترجمه ayoub] چشمهایش با نگاهی سایه گسترده درخشید.
|
[ترجمه گوگل]چشمانش یک نگاه سایه زدند [ترجمه ترگمان]نگاهش به سایه گره خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The leaves now are shading into red and yellow.
[ترجمه ayoub] برگها اکنون به قرمز و زرد متمایل می شوند.
|
[ترجمه گوگل]اکنون برگها به رنگ قرمز و زرد سایه می زنند [ترجمه ترگمان]برگ ها اکنون به رنگ قرمز و زرد درآمده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Slowly the wonder faded, shading into puzzlement.
[ترجمه ayoub] شگفتی بآرامی ناپدید شد و سرگشتگی سایه افکند.
|
[ترجمه گوگل]به آرامی این شگفتی محو شد و به گیج تبدیل شد [ترجمه ترگمان]شگفتی به تدریج محو شد و دست و پایش را میان حیرت فرو برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He tried at first to register indifference shading into disapproval.
[ترجمه ayoub] او ابتدا سعی کرد برغم نارضایتی بی تفاوت نشان دهد.
|
[ترجمه گوگل]او در ابتدا سعی کرد سایه بی تفاوتی را به عدم تایید تبدیل کند [ترجمه ترگمان]ابتدا سعی کرد خونسردی خود را در برابر نارضایتی پنهان کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This will minimise uneven shading in daylight, which is more noticeable on a plain carpet.
[ترجمه گوگل]این امر سایه ناهموار در نور روز را به حداقل می رساند، که در فرش ساده بیشتر قابل توجه است [ترجمه ترگمان]این کار سایه غیر یکنواخت را در نور روز به حداقل می رساند که در یک فرش ساده بیشتر قابل توجه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thus, three trees shading a house can cut air conditioning needs by up to 50 per cent.
[ترجمه گوگل]بنابراین، سه درخت که در یک خانه سایه می زنند، می توانند نیازهای تهویه مطبوع را تا 50 درصد کاهش دهند [ترجمه ترگمان]بنابراین، سه درخت بر روی یک خانه می توانند شرایط تهویه هوا را تا ۵۰ درصد کاهش دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Fine lines and shading are not our cultural forte.
[ترجمه گوگل]خطوط ظریف و سایهزنی نقطه قوت فرهنگی ما نیست [ترجمه ترگمان]خطوط و سایه زیبایی استعداد فرهنگی ما نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is a deep blue fish with red shading on his fins.
[ترجمه گوگل]این ماهی آبی تیره با سایه های قرمز روی باله هایش است [ترجمه ترگمان]این یک ماهی آبی عمیق با سایه قرمز روی fins است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She would watch the ball, shading her eyes, and blow a pink bubble.
[ترجمه گوگل]او توپ را تماشا می کرد، چشمانش را سایه می انداخت و حباب صورتی را باد می کرد [ترجمه ترگمان]او توپ را نگاه می کرد، چشمانش را سایبان چشم می کرد و حباب صورتی رنگی را منفجر می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. National xenophobia shading into racism is almost universal.
[ترجمه گوگل]سایه بیگانه هراسی ملی به نژادپرستی تقریباً جهانی است [ترجمه ترگمان]بیگانه هراسی ملی نسبت به نژادپرستی تقریبا جهانی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It must be the way the trees are shading out the sun.
[ترجمه گوگل]باید طوری باشد که درختان از خورشید سایه می اندازند [ترجمه ترگمان]باید راهی باشه که درخت ها دارن خورشید رو سایه می کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Shading denotes where the ozone column is under 240DU.
[ترجمه گوگل]سایه نشان می دهد که در آن ستون ازن زیر 240DU است [ترجمه ترگمان]سایه ها نشان می دهد که در کدام ستون ازن زیر ۲۴۰ عضو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Counties with low population density have sparse shading while counties with high population density have dark shading.
[ترجمه گوگل]شهرستان های با تراکم جمعیت کم دارای سایه های پراکنده هستند در حالی که شهرستان های با تراکم جمعیت بالا دارای سایه تاریک هستند [ترجمه ترگمان]شهرها با تراکم جمعیتی کم، سایه کم دارند در حالی که شهرهایی با چگالی بالای جمعیت دارای سایه تیره هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[سینما] عمل تنظیم [عمران و معماری] سایه اندازی - سایه زنی - سایه سازی [برق و الکترونیک] سایه زنی تغییر در روشنایی در سطح تصویر بازسازی شده تلویزیونی به دلایل سیگنالهای کاذب تولید شده در لامپ دوربین تلویزیونی در طول فواصل زمانی برگشت . این سیگنالهای کاذب معمولاً ناشی از توزیع مجدد الکترونهای ثانویه روی موزاییک لامپ دوربین ذخیره ای است صحنه به صحنه با تغییر نور پس زمینه تغییر می کند. [زمین شناسی] سایه زنى، اصلاح - فرآیند پرکردن ناحیه یا الگوی سایه زنی برای عرضه مناطق با کمک خطوط، علایم و حروف و نمادها [نساجی] سایه دار شدن - ایجاد تغییر جزئی جهت رسیدن به رنگ مطلوب - اختلاف جزئی در رنگ [] سایه پردازی
انگلیسی به انگلیسی
• nuance, slight variation; markings used in a drawing to represent varying degrees of light and darkness the shading in a drawing or painting is the dark parts of it, which often make objects in the picture look three-dimensional rather than flat. shadings are very small changes or differences between things.
پیشنهاد کاربران
تیره نمایی اعمال سایه و تیرگی در یک تصویر یا طرح به منظور ایجاد ابعاد، عمق و تأثیر سه بعدی. تیره نمایی با استفاده از خطوط، رنگ ها یا روش های دیگر، سطوح سایه دار را ایجاد می کند.