shading

/ˈʃeɪdɪŋ//ˈʃeɪdɪŋ/

معنی: سایه، توصیف، اختلاف جزئی
معانی دیگر: سایبان، سایه انداز، مظله، (از نور یا گرما) پناه، (تصویر) سایه روشن، سایه زنی، سایه در نقشه کشی، اختلاف جزئی در رنگ ومعنی وغیره، اصلاح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: protection from light or heat.

(2) تعریف: marks used to darken parts of a drawing, painting, or engraving to indicate varying degrees of light or shades of color.

(3) تعریف: a slight difference or variation.
مشابه: nuance, shade

جمله های نمونه

1. gray shading off into black
خاکستری که کم کم سیاه می شود

2. Shading her eyes, Anita scanned the horizon.
[ترجمه ayoub] آنیتا، سایه بر چشمهایش گستراند و افق را نظاره کرد.
|
[ترجمه گوگل]آنیتا با سایه زدن به چشمانش، افق را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]چشمان خود را باز کرد و افق را ورانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her eyes flashed a shading glance.
[ترجمه ayoub] چشمهایش با نگاهی سایه گسترده درخشید.
|
[ترجمه گوگل]چشمانش یک نگاه سایه زدند
[ترجمه ترگمان]نگاهش به سایه گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The leaves now are shading into red and yellow.
[ترجمه ayoub] برگها اکنون به قرمز و زرد متمایل می شوند.
|
[ترجمه گوگل]اکنون برگها به رنگ قرمز و زرد سایه می زنند
[ترجمه ترگمان]برگ ها اکنون به رنگ قرمز و زرد درآمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Slowly the wonder faded, shading into puzzlement.
[ترجمه ayoub] شگفتی بآرامی ناپدید شد و سرگشتگی سایه افکند.
|
[ترجمه گوگل]به آرامی این شگفتی محو شد و به گیج تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]شگفتی به تدریج محو شد و دست و پایش را میان حیرت فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He tried at first to register indifference shading into disapproval.
[ترجمه ayoub] او ابتدا سعی کرد برغم نارضایتی بی تفاوت نشان دهد.
|
[ترجمه گوگل]او در ابتدا سعی کرد سایه بی تفاوتی را به عدم تایید تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]ابتدا سعی کرد خونسردی خود را در برابر نارضایتی پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This will minimise uneven shading in daylight, which is more noticeable on a plain carpet.
[ترجمه گوگل]این امر سایه ناهموار در نور روز را به حداقل می رساند، که در فرش ساده بیشتر قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این کار سایه غیر یکنواخت را در نور روز به حداقل می رساند که در یک فرش ساده بیشتر قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus, three trees shading a house can cut air conditioning needs by up to 50 per cent.
[ترجمه گوگل]بنابراین، سه درخت که در یک خانه سایه می زنند، می توانند نیازهای تهویه مطبوع را تا 50 درصد کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سه درخت بر روی یک خانه می توانند شرایط تهویه هوا را تا ۵۰ درصد کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fine lines and shading are not our cultural forte.
[ترجمه گوگل]خطوط ظریف و سایه‌زنی نقطه قوت فرهنگی ما نیست
[ترجمه ترگمان]خطوط و سایه زیبایی استعداد فرهنگی ما نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is a deep blue fish with red shading on his fins.
[ترجمه گوگل]این ماهی آبی تیره با سایه های قرمز روی باله هایش است
[ترجمه ترگمان]این یک ماهی آبی عمیق با سایه قرمز روی fins است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She would watch the ball, shading her eyes, and blow a pink bubble.
[ترجمه گوگل]او توپ را تماشا می کرد، چشمانش را سایه می انداخت و حباب صورتی را باد می کرد
[ترجمه ترگمان]او توپ را نگاه می کرد، چشمانش را سایبان چشم می کرد و حباب صورتی رنگی را منفجر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. National xenophobia shading into racism is almost universal.
[ترجمه گوگل]سایه بیگانه هراسی ملی به نژادپرستی تقریباً جهانی است
[ترجمه ترگمان]بیگانه هراسی ملی نسبت به نژادپرستی تقریبا جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It must be the way the trees are shading out the sun.
[ترجمه گوگل]باید طوری باشد که درختان از خورشید سایه می اندازند
[ترجمه ترگمان]باید راهی باشه که درخت ها دارن خورشید رو سایه می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shading denotes where the ozone column is under 240DU.
[ترجمه گوگل]سایه نشان می دهد که در آن ستون ازن زیر 240DU است
[ترجمه ترگمان]سایه ها نشان می دهد که در کدام ستون ازن زیر ۲۴۰ عضو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Counties with low population density have sparse shading while counties with high population density have dark shading.
[ترجمه گوگل]شهرستان های با تراکم جمعیت کم دارای سایه های پراکنده هستند در حالی که شهرستان های با تراکم جمعیت بالا دارای سایه تاریک هستند
[ترجمه ترگمان]شهرها با تراکم جمعیتی کم، سایه کم دارند در حالی که شهرهایی با چگالی بالای جمعیت دارای سایه تیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سایه (اسم)
shadow, protection, patronage, auspices, shade, shading, umbrage, hatching, shadiness, umbra

توصیف (اسم)
qualification, description, narration, shading, delineation

اختلاف جزئی (اسم)
shade, shading

تخصصی

[سینما] عمل تنظیم
[عمران و معماری] سایه اندازی - سایه زنی - سایه سازی
[برق و الکترونیک] سایه زنی تغییر در روشنایی در سطح تصویر بازسازی شده تلویزیونی به دلایل سیگنالهای کاذب تولید شده در لامپ دوربین تلویزیونی در طول فواصل زمانی برگشت . این سیگنالهای کاذب معمولاً ناشی از توزیع مجدد الکترونهای ثانویه روی موزاییک لامپ دوربین ذخیره ای است صحنه به صحنه با تغییر نور پس زمینه تغییر می کند.
[زمین شناسی] سایه زنى، اصلاح - فرآیند پرکردن ناحیه یا الگوی سایه زنی برای عرضه مناطق با کمک خطوط، علایم و حروف و نمادها
[نساجی] سایه دار شدن - ایجاد تغییر جزئی جهت رسیدن به رنگ مطلوب - اختلاف جزئی در رنگ
[] سایه پردازی

انگلیسی به انگلیسی

• nuance, slight variation; markings used in a drawing to represent varying degrees of light and darkness
the shading in a drawing or painting is the dark parts of it, which often make objects in the picture look three-dimensional rather than flat.
shadings are very small changes or differences between things.

پیشنهاد کاربران

سایه روشن
تیره نمایی
اعمال سایه و تیرگی در یک تصویر یا طرح به منظور ایجاد ابعاد، عمق و تأثیر سه بعدی. تیره نمایی با استفاده از خطوط، رنگ ها یا روش های دیگر، سطوح سایه دار را ایجاد می کند.
shading: سایه زنی
سایبان
هاشورزنی

بپرس