shackles

جمله های نمونه

1. the shackles of ignorance
قید و بند ناشی از جهالت

انگلیسی به انگلیسی

• manacles, handcuffs, fetters, metal rings used to bind the hands or ankles

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: زنجیر و پابند / قید و بند / محدودیت های فیزیکی یا ذهنی / اسارت و مانع آزادی
( استعاری – نماد محدودیت یا اسارت ) :
در ادبیات و گفت وگوهای استعاری، shackles نماد موانع ذهنی، اجتماعی، یا روانی است—مثل ترس، شرم، یا فشارهای فرهنگی.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
Literal: The prisoner’s shackles clanked as he walked. زنجیرهای زندانی هنگام راه رفتن صدا می دادند.
Figurative: She finally broke free from the emotional shackles of her past. بالاخره از قیدهای احساسی گذشته اش رها شد.
Cultural: Education is the key to unlocking the shackles of poverty. آموزش کلید رهایی از زنجیرهای فقر است.
( فیزیکی ) : clasp – fastener – connector – cuff ( استعاری ) : bondage – restraint – limitation – oppression – chains

غل و زنجیر
Shackle
پول
توی دیکشنری کمبریج اینجوری توضیحش داده:
"دو حلقه ی فلزی که توسط زنجیری به هم وصل شده و به مچ دست ها یا پاهای شخص بسته میشن تا فرار نکنه. "
هم به معنای دستبند وهم پابنده، ولی ممکنه شکلش دقیقا مثل دستبندهای پلیسی نباشه و شکلشون تا حدودی متفاوت باشه. اما در نهایت کاربرد یکی هست.
...
[مشاهده متن کامل]

لینک عکس دیکشنری رو هم پیوست میکنم

منابع• https://dictionary.cambridge.org/images/thumb/shackl_noun_002_33182.jpg?version=5.0.184
دستبند ( پلیس )
قلاب - مانع
پابند