shabbiness


پستی، خست، کهنگی، ن نمایی

جمله های نمونه

1. A degree of shabbiness in personal attire is now sought, and all but universally among the young.
[ترجمه گوگل]اکنون به دنبال درجه ای از رکود در لباس شخصی، و همه به جز جهانی در میان جوانان است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک نوع لباس مخصوص به تن دارد و همه چیز به طور کلی در میان جوانان به دنبال آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shabbiness of the district and the dingy gloom of the school itself meant nothing to Clara.
[ترجمه گوگل]نامرتب بودن منطقه و تاریکی تیره خود مدرسه برای کلارا معنایی نداشت
[ترجمه ترگمان]کهنگی این ناحیه و تاریکی دلگیر مدرسه هیچ معنایی برای کلارا نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Moonlight softens our faults; all shabbiness dissolves into shadow.
[ترجمه گوگل]مهتاب عیب های ما را نرم می کند همه بدبختی ها در سایه حل می شوند
[ترجمه ترگمان]نور مهتاب عیب و ایرادهای ما را روشن می کند، همه چیز در سایه محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had cast the shabbiness of extreme footigue.
[ترجمه گوگل]او افتضاح و بی اعتنایی شدید را به وجود آورده بود
[ترجمه ترگمان]این مرد ژنده پوش را به زحمت انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was struck by the shabbiness of the furnishings.
[ترجمه گوگل]من از نامرتب بودن اثاثیه تعجب کردم
[ترجمه ترگمان] من از این مبل و اثاثیه ضربه خورده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The peeling paint and cracked floor tiles exuded shabbiness and it was made narrower by the trolleys parked down the sides.
[ترجمه گوگل]رنگ پوست کنده و کاشی های ترک خورده کف از ساییدگی بیرون می زد و توسط چرخ دستی هایی که در کناره ها پارک شده بودند باریک تر می شد
[ترجمه ترگمان]رنگ دیوارها و کاشی های کف اتاق فرسوده بود و با گاری های چرخ دار که از دو طرف پارک شده بودند باریک تر و باریک تر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The overall impression is one of rather old-fashioned comfort marred by a degree of shabbiness.
[ترجمه گوگل]تصور کلی، راحتی نسبتاً قدیمی است که با درجه‌ای از فرسودگی خدشه‌دار شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر کلی این است که یک راحتی از مد افتاده قدیمی است که با یک نوع shabbiness خراب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But I was not one to look down my nose at shabbiness.
[ترجمه گوگل]اما من آدمی نبودم که به پوچی نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]اما من حتی یک نفر هم نبودم که به دماغم نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was not a comfortable environment for the boarders, but its very shabbiness made it liveable in.
[ترجمه گوگل]محیطی راحت برای مرزنشینان نبود، اما بسیار نامرتب بودن آن باعث شده بود در آن زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]برای پانسیون رها یک محیط راحت نبود، بلکه برای قابل سکونت و قابل سکونت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The place has a vaguely familiar feel to it, this air of transient shabbiness and nondescriptitude.
[ترجمه گوگل]این مکان حس آشنای مبهمی به آن دارد، این هوای کثیف و غیرقابل توصیف
[ترجمه ترگمان]این مکان به طرز مبهمی آشنا به نظر می رسد، و این هوا بوی کهنگی و کهنگی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their gray uniforms were worn beyond the point of shabbiness.
[ترجمه گوگل]یونیفورم خاکستری آن ها فراتر از حد فاجعه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس خاکستری آن ها در آن سوی دم باریک و فرسوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He didn't mind how he looked to other people, because the nursery magic had made him Real, and when you are Real shabbiness doesn't matter.
[ترجمه گوگل]او اهمیتی نمی داد که چگونه به دیگران نگاه می کند، زیرا جادوی مهد کودک او را واقعی کرده بود، و وقتی شما واقعی هستید، فرسودگی مهم نیست
[ترجمه ترگمان]برایش مهم نبود که چطور به دیگران نگاه می کرد، چون جادوی دایه او را واقعی ساخته بود و وقتی که تو یک زن واقعی هستی، مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Writing in the Guardian, Timothy Garton Ash sees a Third World shabbiness when he visits the United States.
[ترجمه گوگل]تیموتی گارتون اش که در گاردین می نویسد، وقتی از ایالات متحده بازدید می کند، یک بدجنسی جهان سومی را می بیند
[ترجمه ترگمان]در گاردین، تیم وتی، تیموتی Garton، وقتی از ایالات متحده دیدن می کند، لباس سوم را به چشم می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Given a few days however, the city begins to reveal its true character and the shabbiness matters less.
[ترجمه گوگل]با این حال، با گذشت چند روز، شهر شروع به آشکار کردن شخصیت واقعی خود می کند و بدحجابی اهمیت کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، با در نظر گرفتن چند روز، این شهر شروع به آشکار کردن شخصیت واقعی خود و هم چنین عوارضی را کم تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• raggedness, quality of being worn; state of being dilapidated; meanness, baseness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : shabbiness
✅️ صفت ( adjective ) : shabby
✅️ قید ( adverb ) : shabbily

بپرس