sexual intercourse

/ˈsekʃuːəlˈɪntərˌkɔːrs//ˈsekʃʊəlˈɪntəkɔːs/

معنی: جماع، مقاربت جنسی، جفت گیری
معانی دیگر: گایش، مرزیدن، درآمیزی ژادی، امیزش جنسی

جمله های نمونه

1. Rape is committed where sexual intercourse takes place without consent.
[ترجمه KTG] روابط جنسی زمانی تجاوز تلقی میشوند که بدون رضایت طرف مقابل صورت گیرند
|
[ترجمه گوگل]تجاوز جنسی در جایی انجام می شود که رابطه جنسی بدون رضایت صورت می گیرد
[ترجمه ترگمان]تجاوز به جایی است که روابط جنسی بدون رضایت انجام می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She never had sexual intercourse before she was married.
[ترجمه گوگل]او قبل از ازدواج هرگز رابطه جنسی نداشت
[ترجمه ترگمان]اون هیچوقت رابطه جنسی نداشت قبل از اینکه ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She denied having had sexual intercourse with him.
[ترجمه گوگل]او منکر رابطه جنسی با او شد
[ترجمه ترگمان]اون انکار کرد که رابطه جنسی با اون داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To avoid pregnancy, you should abstain from unprotected sexual intercourse during your fertile days.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از بارداری، باید از رابطه جنسی محافظت نشده در طول روزهای باروری خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از حاملگی، تو باید از رابطه جنسی بی unprotected در روزه ای حاصلخیز خودت پرهیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Abstinence from sexual intercourse, especially by reason of religious vows.
[ترجمه گوگل]پرهیز از آمیزش به خصوص به دلیل نذر شرعی
[ترجمه ترگمان]از روابط جنسی، به ویژه به دلیل پیمان مذهبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unprotected sexual intercourse is the most important transmission route of HIV infection worldwide.
[ترجمه گوگل]مقاربت جنسی محافظت نشده مهمترین راه انتقال عفونت HIV در سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]رابطه جنسی unprotected مهم ترین مسیر انتقال بیماری ایدز در سراسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Note position of sexual intercourse to avoid riding position and flexion to prevent too deep into the male genitalia.
[ترجمه گوگل]به موقعیت آمیزش جنسی توجه کنید تا از حالت سواری و خم شدن جلوگیری کنید تا از عمق بیش از حد اندام تناسلی مرد جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]به موقعیت رابطه جنسی دوری کنید تا از موقعیت سواری اجتناب کنید و برای جلوگیری از آن بیش از حد به اندام های جنسی مردان جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. HPV infection through sexual intercourse is normally associated with cervical cancer.
[ترجمه گوگل]عفونت HPV از طریق رابطه جنسی معمولاً با سرطان دهانه رحم همراه است
[ترجمه ترگمان]عفونت HPV از طریق روابط جنسی معمولا با سرطان رحم همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The other day, two person of having sexual intercourse period, some people absorb using the camera record the entire process, middle imitates the Japanese xanthic film many obscene movement.
[ترجمه گوگل]روز دیگر، دو نفر از داشتن دوره آمیزش جنسی، برخی از مردم جذب با استفاده از دوربین ضبط کل روند، وسط تقلید فیلم زانتیک ژاپنی بسیاری از جنبش های زشت
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر، دو فرد مبتلا به رابطه جنسی، برخی از مردم با استفاده از دوربین کل فرآیند را به خود جذب می کنند، که به تقلید از فیلم xanthic ژاپنی بسیاری از جنبش های شنیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. HIV can be transmitted through sexual intercourse.
[ترجمه گوگل]HIV می تواند از طریق رابطه جنسی منتقل شود
[ترجمه ترگمان]HIV می تواند از طریق روابط جنسی منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But also should prevent pair of sexual intercourse ability commutation idolatrous.
[ترجمه گوگل]اما همچنین باید از جفت توانایی مقاربت جنسی بت پرستانه کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]اما هم چنین باید از جفت گیری جنسی جنسی جلوگیری به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sexual intercourse and sodomy with a person under 16 is criminal in Massachusetts.
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی و لواط با افراد زیر 16 سال در ماساچوست جرم است
[ترجمه ترگمان]رابطه جنسی و لواط با فردی زیر ۱۶ سال در ماساچوست مجرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not having experienced sexual intercourse; virginal.
[ترجمه گوگل]نداشتن رابطه جنسی؛ باکره
[ترجمه ترگمان]سکس با تجربه نبوده، باکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the past, many societies had strong against sexual intercourse during menstruation.
[ترجمه گوگل]در گذشته، بسیاری از جوامع در برابر آمیزش جنسی در دوران قاعدگی قوی بودند
[ترجمه ترگمان]در گذشته، در دوران قاعدگی، بسیاری از جوامع در برابر آمیزش جنسی قوی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جماع (اسم)
cohabitation, sexual intercourse, copulation, sexual relations, coition, coitus

مقاربت جنسی (اسم)
sexual intercourse, sexual relations, coition, coitus, venery

جفت گیری (اسم)
sexual intercourse, intercross

انگلیسی به انگلیسی

• sexual relations, sexual process
sexual intercourse is the physical act of sex between a man and a woman; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

آمیزش جنسی به عملی گفته می شود که در آن اندام جنسی جنس مذکر برای لذت جنسی، تولید مثل یا هر دو وارد اندام جنسی ماده، واژن، می شود و در صورت موفقیت، سلول های اسپرم جنس مذکر را وارد بدن جنس ماده می کند و تخمک جنس ماده را باردار می سازد. این کار باعث تشکیل اندامگان جدیدی می شود.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Sexual_intercourse
sexual intercourse ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: نزدیکی جنسی
تعریف: ارتباطی معمولاً بین دو نفر که در آن آلت مردانه داخل زهراه یا مقعد می شود

بپرس