severance

/ˈsevərəns//ˈsevərəns/

معنی: جدایی، قطع، تجزیه، تفکیک، جدا سازی، مجزایی
معانی دیگر: بریدگی، جداشدگی، انفصال

جمله های نمونه

1. Employees will get two weeks of severance pay for every year of service.
[ترجمه گوگل]کارمندان به ازای هر سال خدمت، دو هفته حقوق پایان کار دریافت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]کارمندان دو هفته مرخصی برای هر سال خدمت دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were offered 13 weeks' severance pay.
[ترجمه گوگل]به ما 13 هفته حقوق پایان کار پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان] ما برای پرداخت حقوق ۱۳ هفته حقوق گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The management have offered employees one week's severance for each six months they have worked at the company.
[ترجمه گوگل]مدیریت به کارمندان به ازای هر شش ماه کار در شرکت، یک هفته اخراج پیشنهاد داده است
[ترجمه ترگمان]مدیریت برای هر شش ماه یکبار به کارمندان خدمت کرده است که در این شرکت کار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hardest thing to cope with was the severance from his family.
[ترجمه گوگل]سخت ترین چیزی که می شد با آن کنار آمد جدایی از خانواده اش بود
[ترجمه ترگمان]سخت ترین کاری که برای انجام دادن انجام این کار از خانواده او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The minister announced the severance of aid to the country.
[ترجمه گوگل]وزیر از قطع کمک ها به کشور خبر داد
[ترجمه ترگمان]وزیر اعلام کرد که این کمک ها به کشور ارسال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She received three months of severance pay.
[ترجمه گوگل]او سه ماه حقوق اخراج دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]اون سه ماه از حقوقش رو دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of them reportedly calls for two months severance plus a month for every year worked.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها بنا به گزارش ها خواستار دو ماه انفصال به اضافه یک ماه برای هر سال کار شده است
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، یکی از آن ها خواستار دو ماه خدمت به اضافه یک ماه برای هر سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It concerns the severance of a beneficial joint tenancy.
[ترجمه گوگل]مربوط به قطع یک اجاره مشترک سودمند است
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به قطع روابط حسنه مشترک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Voluntary Severance that staff will have individual voluntary Severance options made available to them for a limited period.
[ترجمه گوگل]انفصال داوطلبانه که کارکنان گزینه های جدایی داوطلبانه انفرادی را برای مدت محدودی در اختیار آنها قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]برنامه های داوطلبانه داوطلبانه ای که کارکنان برای مدت محدودی در اختیار آن ها قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They took their generous severance packages to incubate an entirely different lifestyle.
[ترجمه گوگل]آنها بسته های سخاوتمندانه وقف کاری خود را گرفتند تا سبک زندگی کاملاً متفاوتی را ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسته های severance سخاوتمندانه خود را به incubate یک سبک زندگی کاملا متفاوت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He used it to get a good severance package.
[ترجمه گوگل]از آن برای گرفتن یک بسته پایان خدمت خوب استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از اون برای گرفتن یه بسته خوب استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She said the brothers would not receive additional severance for resigning from the board.
[ترجمه گوگل]او گفت که برادران به دلیل استعفا از هیئت مدیره اخراج اضافی دریافت نخواهند کرد
[ترجمه ترگمان]وی گفت که این دو برادر به خاطر استعفا از هیات مدیره، هیچ وجه اضافی دریافت نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company has a voluntary severance and early retirement program.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای یک برنامه بازنشستگی داوطلبانه و بازنشستگی پیش از موعد است
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای خدمت داوطلبانه و برنامه بازنشستگی زودهنگام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr. Mason, who was Chief Engineer to both the electricity and tramway departments, claimed and received heavy compensation for severance.
[ترجمه گوگل]آقای میسون که مهندس ارشد هر دو بخش برق و تراموا بود، ادعا کرد و غرامت سنگینی را برای قطع کار دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]آقای می سن که مهندس ارشد هر دو بخش برق و برق بود مدعی شد و غرامت سنگینی برای آن ها دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Of the $ 27 million charge, about $ million relates to severance pay and plant closures.
[ترجمه گوگل]از هزینه 27 میلیون دلاری، حدود میلیون دلار مربوط به حقوق بازپرداخت و تعطیلی کارخانه است
[ترجمه ترگمان]از ۲۷ میلیون دلار هزینه، حدود میلیون دلار مربوط به قطع حقوق و تعطیلی کارخانه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدایی (اسم)
abscission, separation, divorce, segregation, breakaway, rupture, dissociation, gulf, schism, divorcement, schismatism, disjunction, disunion, seclusion, sequestrum, severance

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

تجزیه (اسم)
resolution, dissolution, analysis, decomposition, parsing, disintegration, dissociation, catalysis, anatomy, dissection, breakup, shakedown, sequestration, refraction, dialysis, severance

تفکیک (اسم)
detachment, disconnection, separation, segregation, dissociation, breakdown, differentiation, breaking, separatism, disjunction, severance

جدا سازی (اسم)
detachment, segregate, sequestration, separating, individuation, separatism, severance

مجزایی (اسم)
severalty, severance

تخصصی

[زمین شناسی] جداسازی، تفکیک، تجزیه - جداسازی کانی مورد نظر از کانیهای دیگر
[حقوق] انفصال، تفکیک، قطع، تجزیه، جدایی
[ریاضیات] جداسازی، تفکیک، تجزیه

انگلیسی به انگلیسی

• act of severing or cutting; separation, division; termination (of a relationship, etc.)
your severance from other people or from a place is your separation from them so that you no longer have a relationship or connection with them; a formal word.
severance pay is money that an organization pays its employees when they are told that they can no longer work there, either because their jobs are no longer necessary or because the organization can no longer afford to pay them; a formal

پیشنهاد کاربران

بجز جدایی و تفکیک و . . . معنی دیگر اون در زمینه کاری بین کارگر و کارفرما ، همون سنوات هست که در پایان همکاری به کارگر پرداخت میشه.
سنوات
انقطاع
سِو رِنس
noun
[singular] formal
1 : the act of ending someone's employment
a severance of employment
— usually used before another noun
severance pay [=money given to someone who has been fired or laid off from a job]
...
[مشاهده متن کامل]

She received a good severance package [=money and other benefits given when employment is ended] when she was laid off.
2 : the act of ending a relationship, connection, etc. — usually of
a severance of diplomatic relations
( Noun ) جداسازی، تفکیک، جدایی، مجزایی، تجزیه

the action of ending a connection or relationship
جدائی، قطع ارتباط
division by cutting or slicing
تفکیک
جدایی ( انگلیسی: Severance ) مجموعه تلویزیونی آمریکایی در سبک علمی - تخیلی و دلهره آور روان شناختی ساختهٔ دن اریکسن و به کارگردانی بن استیلر و ایفه مک آردل است.
تبعض صفقه
باز خرید
جدایی، انفصال
Severance package/deal/agreement : پاداش پایان خدمت، یا حقوق بیمه بیکاری
Money and benefits that an employer pays for retired or laid off employees
۱ - پاداش پایان خدمت
۲ - انفصال از خدمت
حقوق بیمه بیکاری
پول باز خرید شدن یک کارگر یا کارمند
پولی که وقتی کارفرما یک کارگر را اخراج یا بازخرید یا بازنشسته میکند باید به او بپردازد.
حقوق دوره بیکاری
Severance tax
یک نوع مالیات بر منابع تمام شدنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس