1. They'll soon settle in - kids are very good at adjusting.
[ترجمه پریناز] به زودی سر و سامان پیدا خواهندکرد، بچه ها خیلی خوب خود را با شرایط وفق میدهند.|
[ترجمه گوگل]آنها به زودی مستقر می شوند - بچه ها در سازگاری بسیار خوب هستند[ترجمه ترگمان]به زودی سر و سامان پیدا خواهند کرد - بچه ها در سازگاری با هم خیلی خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He took a long time to settle in to big-time football.
[ترجمه گوگل]او مدت زیادی طول کشید تا در فوتبال بزرگ جا بیفتد
[ترجمه ترگمان]او مدتی طول کشید تا به فوتبال زمانی بزرگ حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مدتی طول کشید تا به فوتبال زمانی بزرگ حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Nelsons are hoping to settle in Australia in the near future / in the not too distant future.
[ترجمه گوگل]نلسون ها امیدوارند در آینده نزدیک / در آینده ای نه چندان دور در استرالیا مستقر شوند
[ترجمه ترگمان]The امیدوارند که در آینده نزدیک در استرالیا ساکن شوند، در آینده ای نه چندان دور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The امیدوارند که در آینده نزدیک در استرالیا ساکن شوند، در آینده ای نه چندان دور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Both of us have to settle in our new married life.
[ترجمه saeed] هر دوی ما باید به شرایط جدید زندگی زناشویمان عادت کنیم|
[ترجمه گوگل]هر دوی ما باید در زندگی زناشویی جدیدمان جا بیفتیم[ترجمه ترگمان]هر دوی ما باید زندگی new رو حل و فصل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His uncle chose to settle in the countryside.
[ترجمه گوگل]عمویش تصمیم گرفت در روستا ساکن شود
[ترجمه ترگمان]عمویش تصمیم گرفت در حومه شهر اقامت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عمویش تصمیم گرفت در حومه شهر اقامت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Perhaps I need some time to settle in before I can begin to write.
[ترجمه گوگل]شاید قبل از اینکه بتوانم شروع به نوشتن کنم به مدتی نیاز دارم تا در آن جا جمع شوم
[ترجمه ترگمان]شاید به کمی زمان احتیاج داشته باشم تا قبل از اینکه بتوانم بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید به کمی زمان احتیاج داشته باشم تا قبل از اینکه بتوانم بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In the meanwhile she took steps to settle in this country and the children were sent to school here.
[ترجمه گوگل]در این بین او برای اقامت در این کشور اقداماتی انجام داد و بچه ها را به مدرسه فرستادند
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، برای اقامت در این کشور گام هایی برداشت و بچه ها را به مدرسه فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، برای اقامت در این کشور گام هایی برداشت و بچه ها را به مدرسه فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't pass on your passions, to settle in the stale normality. Endure. Strive. Ensure. Anthony Liccione
[ترجمه گوگل]احساسات خود را منتقل نکنید، تا در حالت عادی کهنه قرار بگیرید تحمل کن تلاش کن اطمینان حاصل شود آنتونی لیچیونه
[ترجمه ترگمان]علایق خود را نادیده نگیرید تا در زندگی کهنه زندگی ساکن شوید Endure هر کدام را امتحان کنید اطمینان حاصل کنید آنتونی Liccione
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علایق خود را نادیده نگیرید تا در زندگی کهنه زندگی ساکن شوید Endure هر کدام را امتحان کنید اطمینان حاصل کنید آنتونی Liccione
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Why not settle in, raise your little girl, sign up for the concert and drama series.
[ترجمه گوگل]چرا ساکن نمی شوید، دختر کوچکتان را بزرگ نمی کنید، برای کنسرت و سریال درام ثبت نام نمی کنید
[ترجمه ترگمان]چرا در آن اقامت نکنید، دختر کوچک خود را بزرگ کنید، برای کنسرت و مجموعه درام ثبت نام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چرا در آن اقامت نکنید، دختر کوچک خود را بزرگ کنید، برای کنسرت و مجموعه درام ثبت نام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As you know, blood begins to settle in the lowest part of the body as soon as the heart stops pumping it around.
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانید، به محض اینکه قلب پمپاژ آن را متوقف کند، خون در پایین ترین قسمت بدن قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانید، خون به محض توقف پمپاژ قلب، در پایین ترین قسمت بدن قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانید، خون به محض توقف پمپاژ قلب، در پایین ترین قسمت بدن قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I had often wondered why they chose to settle in the thick woodlands on heavy clay.
[ترجمه گوگل]من اغلب تعجب کرده بودم که چرا آنها تصمیم گرفتند در جنگل های انبوه روی خاک رس سنگین مستقر شوند
[ترجمه ترگمان]اغلب متعجب بودم که چرا آن ها تصمیم گرفتند در جنگل های انبوه و پر از خاک و زاری ساکن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب متعجب بودم که چرا آن ها تصمیم گرفتند در جنگل های انبوه و پر از خاک و زاری ساکن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Emilio took some time off to help them settle in.
[ترجمه گوگل]امیلیو مدتی مرخصی گرفت تا به آنها کمک کند تا در آنجا مستقر شوند
[ترجمه ترگمان]امیلیو یه مدت مرخصی گرفته تا به اونا کمک کنه که ساکن بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امیلیو یه مدت مرخصی گرفته تا به اونا کمک کنه که ساکن بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The puppy will then settle in with relatively little difficulty as a member of the family.
[ترجمه گوگل]سپس توله سگ با مشکل نسبتا کمی به عنوان عضوی از خانواده ساکن می شود
[ترجمه ترگمان]سپس این سگ با مشکل نسبتا کمی به عنوان عضوی از خانواده حل و فصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس این سگ با مشکل نسبتا کمی به عنوان عضوی از خانواده حل و فصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But Antley let his horse settle in third and wait for the leaders to tire in the deep mud.
[ترجمه گوگل]اما آنتلی اجازه داد اسبش در جایگاه سوم قرار بگیرد و منتظر بماند تا رهبران در گل و لای عمیق خسته شوند
[ترجمه ترگمان]اما antley اجازه داد اسبش در مکان سوم ساکن شود و منتظر بماند تا رهبران در گل ولای عمیق خسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما antley اجازه داد اسبش در مکان سوم ساکن شود و منتظر بماند تا رهبران در گل ولای عمیق خسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Lack of discipline at home meant that many pupils found it difficult to settle in to the ordered environment of the school.
[ترجمه گوگل]فقدان نظم و انضباط در خانه به این معنی بود که بسیاری از دانش آموزان برای استقرار در محیط منظم مدرسه مشکل داشتند
[ترجمه ترگمان]عدم انضباط در خانه به این معنا بود که بسیاری از دانش آموزان برای حل مساله به محیط منظم مدرسه مشکل پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم انضباط در خانه به این معنا بود که بسیاری از دانش آموزان برای حل مساله به محیط منظم مدرسه مشکل پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید