setting up
تخصصی
[نساجی] مونتاژ
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
up setting = راه اندازی، برپایی، پیاده کردن، اجرا کردن
ایجاد یک دادگاه صالح
داره منو آماده می کنع برای . . .
داره برنامه ریزی می کنه که منو . . .
داره برنامه میریزه کنه منو اخراج کنه
she's out there, setting up camp, lone in the strange galaxy : او آنجاست، کمپ برپا کرده، تنها در کهکشان عجیب/بیگانه
Setting up یعنی راه اندازی و برپایی
Setting up یعنی راه اندازی و برپایی
تعیین کردن
راه اندازی
چیدن
setting up house = چیدن وسایل خونه
setting up house = چیدن وسایل خونه
اجرا، ایجاد
برپایی
exm: setting up a business ( ره اندازی یک کسب و کار )
راه اندازی
راه اندازی
مبانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)