setter

/ˈsetər//ˈsetə/

معنی: اهنگ ساز، گذارنده، توله شکاری و پشمالوی بویی
معانی دیگر: (معمولا در ترکیب) قرار دهنده، آراینده، چیننده، وادارنده، سگ شکاریاب، سگ پرنده یاب

جمله های نمونه

1. irish setter
سگ پرنده یاب ایرلندی

2. This setter can point pheasant extraordinarily well.
[ترجمه گوگل]این ستر می تواند به طور فوق العاده ای به قرقاول اشاره کند
[ترجمه ترگمان]این setter میتونه قرقاول رو به طور فوق العاده خوب نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It featured familiar breeds such as pointers, setters, and spaniels.
[ترجمه گوگل]این نژاد دارای نژادهای آشنا مانند اشاره گر، ستتر و اسپانیل بود
[ترجمه ترگمان]آن شامل گونه های آشنا مانند نشانگرهای، setters، و spaniels است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has grown quite friendly with a red setter and its woman, in a polite sort of way.
[ترجمه گوگل]او با یک ستتر قرمز و زنش کاملاً دوستانه شده است، به نوعی مودبانه
[ترجمه ترگمان]او با یک سگ پشمالو و آن زن، کام لا دوستانه رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover, Evian wanted to remain the trend - setter of the category, by proposing a real collector's item.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، Evian می خواست با پیشنهاد یک آیتم کلکسیونر واقعی، همچنان روند - تنظیم کننده این دسته باشد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آب معدنی می خواست با پیشنهاد یک مورد جمع کننده واقعی، از نژاد خود باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finnegan - our Red & White Irish Setter, loves the lounge, chips and ice blocks.
[ترجمه گوگل]Finnegan - ستر ایرلندی قرمز و سفید ما، عاشق سالن، چیپس و بلوک‌های یخ است
[ترجمه ترگمان]\"Finnegan\" (Red &)قرمز ما، \"setter Irish\"، عاشق سالن استراحت، چیپ ها و قطعات یخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While the above getter / setter methods are trivial, the real value of bijection via getter / setter methods is that you can add custom logic to manipulate the bijection process.
[ترجمه گوگل]در حالی که روش های گیرنده / تنظیم کننده فوق بی اهمیت هستند، ارزش واقعی bijection از طریق روش های گیرنده / تنظیم کننده این است که می توانید منطق سفارشی را برای دستکاری فرآیند bijection اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]در حالی که متودهای بالا getter جزیی هستند، ارزش واقعی of از طریق روش های getter و setter این است که شما می توانید منطق سفارشی را برای دستکاری فرآیند bijection اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Gordon Setter is alert, gay, interested, and confident.
[ترجمه گوگل]گوردون ستر هوشیار، همجنس گرا، علاقه مند و با اعتماد به نفس است
[ترجمه ترگمان]گوردون setter هوشیار، بشاش، علاقه مند، و بااعتماد به نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The structure of the outer drum - type setter is ideally suited to plate.
[ترجمه گوگل]ساختار درام بیرونی - نوع تنظیم کننده به طور ایده آل برای صفحه مناسب است
[ترجمه ترگمان]ساختار استخوان گونه بیرونی به طور ایده آل برای بشقاب مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Image setter: A device for output of computer typesetting and graphics using photographic materials such as film or bromide paper .
[ترجمه گوگل]تنظیم کننده تصویر: دستگاهی برای خروجی حروفچینی و گرافیک کامپیوتری با استفاده از مواد عکاسی مانند فیلم یا کاغذ بروماید
[ترجمه ترگمان]ضبط تصویر: دستگاهی برای خروجی of رایانه ای و گرافیک با استفاده از مواد عکاسی مانند کاغذ یا کاغذ برمید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Gordon Setter has plenty of bone and substance.
[ترجمه گوگل]گوردون ستر استخوان و مواد فراوانی دارد
[ترجمه ترگمان]گوردون setter \"کلی استخوان و مواد داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fortunately the ESB provides a message element setter mediation primitive that can be used to inspect the incoming message format and add some information to the outgoing message header.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه ESB یک واسطه اولیه تنظیم کننده عنصر پیام را ارائه می دهد که می تواند برای بررسی قالب پیام ورودی و افزودن برخی اطلاعات به سرصفحه پیام خروجی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه the یک عنصر پیام primitive را ارایه می دهد که می تواند برای بازرسی فرمت پیام ورودی و اضافه کردن برخی اطلاعات به سرآمد پیام ارسالی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The puzzle setter provides a partially completed grid.
[ترجمه گوگل]تنظیم کننده پازل یک شبکه نیمه کامل را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این puzzle یک شبکه کامل را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you misspell the property name in the setter, or rename the property, then it will silently fail.
[ترجمه گوگل]اگر نام ویژگی را در تنظیم کننده اشتباه املایی کنید، یا نام ویژگی را تغییر دهید، بی‌صدا ناموفق می‌شود
[ترجمه ترگمان]اگر نام ملک را با نام خود ثبت کنید، یا نام ملک را تغییر دهید، در سکوت شکست خواهد خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهنگ ساز (اسم)
harmonist, composer, compositor, setter, symphonist

گذارنده (اسم)
setter

توله شکاری و پشمالوی بویی (اسم)
setter

تخصصی

[نساجی] کارگر چله بند - کارگر چله گذار

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that sets; typesetter, one who arranges type into camera-ready copy; variety of large hunting dog
a setter is a type of long-haired dog that can be trained to show hunters where birds and animals are.

پیشنهاد کاربران

قرار دهنده - نصب کننده
مقدار دهنده
سگ شکاری

پاسور ( در والیبال )

بپرس