این برنامه ما را در معرض شکست قرار می دهد.
تو او را آمادهٔ ناامیدی می کنی / در موقعیتی می گذاری که ناامید شود.
... [مشاهده متن کامل]
آموزش ضعیف کارکنان را مستعدِ اشتباه می کند.
کم خوابی زمینه ساز مشکلات سلامتی می شود.
سکوت او باعث شد تقصیرها به گردنِ او بیفتد.
این مقررات کسب وکارهای کوچک را دچار دردسر می کند.
دستورالعمل های نامشخص تیم را دچار سردرگمی می کند.
موفقیت زودهنگام می تواند بعدها باعث ناامیدی شود.
collocationهای پرکاربرد با set up for:
set up for failure → در معرض شکست قرار دادن
set up for success → زمینهٔ موفقیت را فراهم کردن
set up for disappointment → مهیای ناامیدی کردن
set up for trouble → به دردسر انداختن
set up for blame → در معرض سرزنش قرار دادن
set up for mistakes → مستعدِ اشتباه کردن
set up for confusion → باعث سردرگمی شدن
set up for problems → زمینه ساز مشکل شدن
نکتهٔ معنایی مهم:
برخلاف set up به تنهایی ( راه اندازی، ترتیب دادن ) ،
set someone up for بیشتر به پیامد محتمل آینده اشاره دارد و در اغلب موارد بار منفی دارد، مگر در ترکیب هایی مثل set up for success.