اقدام به انجام کاری نمودن
Ex. A map for researchers setting out to explore
یک نقشه برای پژوهشگرانی که اقدام به کاوش نموده اند
یک نقشه برای پژوهشگرانی که اقدام به کاوش نموده اند
در شرف انجام کاری بودن
Be about to do sth
مترصد انجام کاری بودن
درصدد انجام کاری بودن
درصدد انجام کاری بودن