session

/ˈseʃn̩//ˈseʃn̩/

معنی: مجلس، جلسه، نشست، دوره تحصیلی
معانی دیگر: اجلاس، جرگه، (آموزش) دوره (term هم می گویند)، روز مدرسه، برنامه ی آموزش روزانه، ویزیت، دیدار، (کلیسای پرسبیتارین) هیات رئیسه

جمله های نمونه

1. a session with the dentist
دیدار با دندانساز

2. summer session
دوره ی تابستانی

3. in session
(مدرسه) باز،(مجلس و گروه و غیره) در حال اجلاس،دست به کار،در جریان

4. a debriefing session
جلسه ی گزارش گیری

5. a morning session
نشست بامدادی

6. a plenary session
جلسه ی عمومی

7. a recording session
جرگه برای صفحه پر کردن (ضبط)

8. the fall session begins in september
دوره ی پاییزی از اول سپتامبر آغاز می شود.

9. the secret session of the parliament
جلسه ی محرمانه ی مجلس شورا

10. a long rap session
گردهمایی طولانی برای حرف های جدی

11. an annual legislative session
نشست سالیانه ی مجلس مقننه

12. the court has been in session for six hours
شش ساعت است که دادگاه مشغول کار بوده است.

13. the school is not in session today
امروز مدرسه باز نیست.

14. they remitted the consideration of the matter until the next session
آنها رسیدگی به موضوع را تا جلسه ی بعد به تعویق انداختند.

15. The resolution was carried at the previous plenary session.
[ترجمه تمیرعلی] این قطعه نامه در جلسه قبلی روایت شد
|
[ترجمه گوگل]این قطعنامه در جلسه عمومی قبلی تصویب شد
[ترجمه ترگمان]این قطعنامه در جلسه عمومی قبلی اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The court is now in session.
[ترجمه حسن] دادگاه در حال حاضر رسمی است
|
[ترجمه گوگل]دادگاه هم اکنون در حال برگزاری است
[ترجمه ترگمان]دادگاه در حال حاضر در جلسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They briskly exchanged greetings before starting the session.
[ترجمه گوگل]آنها قبل از شروع جلسه به سرعت به تبادل نظر پرداختند
[ترجمه ترگمان]قبل از شروع جلسه با شتاب سلام و احوال پرسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Rupert Moon is out of today's session with a twisted knee.
[ترجمه گوگل]روپرت مون با زانوی پیچ خورده از جلسه امروز خارج شد
[ترجمه ترگمان]روپرت ماه با زانوی پیچ خورده از جلسه امروز خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Eventually the session came to a merciful end.
[ترجمه گوگل]در نهایت جلسه به پایان رحمت رسید
[ترجمه ترگمان]سرانجام جلسه به پایان merciful رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I'll be at the plenary session of the conference.
[ترجمه گوگل]من در جلسه عمومی کنفرانس خواهم بود
[ترجمه ترگمان]من در جلسه کامل کنفرانس خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. This session was strictly for the boys.
[ترجمه amir] این جلسه مخصوص پسران بود
|
[ترجمه گوگل]این جلسه صرفا برای پسران بود
[ترجمه ترگمان]این جلسه فقط برای بچه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The two leaders emerged for a photo session.
[ترجمه به توچه] ای دو رهبر ببرای یک جلسه عکاسی ظاهر شدند
|
[ترجمه گوگل]این دو رهبر برای یک جلسه عکس بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان]این دو رهبر برای یک جلسه عکاسی ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجلس (اسم)
assembly, council, parliament, legislature, convocation, congress, committee, session

جلسه (اسم)
meet, meeting, sitting, session, seance

نشست (اسم)
meet, meeting, subsidence, sitting, session, seance

دوره تحصیلی (اسم)
session, term time

تخصصی

[کامپیوتر] جلسه - نشست، جلسه - 1- مدت زمانی که طی آن یک فرد سریس کامپیوتری خاصی مانند اتصال به اینترنت را استفاده می کند. 2- فرصتی که در آن داده ها بر روی CD-ROM نوشته می شوند. بعضی از CDها را می توان در چند نوبت پر کرد.
[برق و الکترونیک] نشست، تماس
[فوتبال] جلسه
[حقوق] جلسه

انگلیسی به انگلیسی

• meeting, assembly; period of time during which a meeting takes place; term, semester, period of time that a school is open and holding classes
a session is a single meeting of an official group or organization.
a session is also a period during which the meetings of an official group or organization are regularly held.
a session of a particular activity is a period of that activity.
a session is also a school or university year, or one of the terms into which it is divided; a formal use.

پیشنهاد کاربران

A meeting at a regular time in order to discuss and solve an issue
مجلس - نشست
جلسه، نشست
مثال: They had a productive session discussing the budget.
آن ها یک جلسه مفید درباره بودجه داشتند.
دوتا معنی داره:
۱. جلسه - نشست
۲. یه بازه زمانی مشخص ( یک سال تحصیلی به عنوان مثال )
�دوره زمانی� صحیح است
اما از منظر - پایگاه های داده - به این صورت می شود:
معمولاً به یک دوره از ارتباط بین یک کاربر و پایگاه داده اشاره دارد.
در مقایسه با semester که یک نیمسال یا ترم آموزشی محسوب میشه
session به معنای یک سال تحصیلی هست
تعریف طبق دیکشنری آکسفورد:
[countable] a school or university year
بخش ، مدت ، وقت
session ( عمومی )
واژه مصوب: اجلاس 2
تعریف: جلسه‏ای گاه ادواری و چندروزه که به منظوری خاص تشکیل می‏شود و جنبۀ قانونی دارد؛ این‏ نوع جلسات رسمی و قانونی را گاه کنفرانس گویند
دوره، ترم
The session will be opened by the director of policy
دوره زمانی
گردهمایی
جلسه بازی پوکر
دوره
جلسه
بحث
دورهمی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس