server

/ˈsɜːrvər//ˈsɜːvə/

معنی: خدمتکار، کمک کننده، نوکر، خدمتگذار، بازیکنی که توپ را میزند
معانی دیگر: خادم، خدمتگزار، زاور، (کلیسا) سرپرست مراسم، (والیبال و غیره) سرو زن، در بازی بازیکنی که توپ را میزند

جمله های نمونه

1. The server is designed to store huge amounts of data.
[ترجمه گوگل]این سرور برای ذخیره حجم عظیمی از داده ها طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این سرور برای ذخیره مقادیر عظیمی از داده ها طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can customise the behavior of the Asynchronous Server and hence re - brand it by defining your own command set for . . .
[ترجمه گوگل]شما می توانید رفتار سرور ناهمزمان را سفارشی کنید و از این رو با تعریف مجموعه دستورات خود برای آن، آن را دوباره علامت گذاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رفتار کارگزار غیر همزمان را طراحی کنید و از این رو آن را با تعریف فرمان خودتان برای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can customize the behavior of the Asynchronous Server and hence re-brand it by defining your own command set for invoking services.
[ترجمه گوگل]شما می توانید رفتار سرور ناهمزمان را سفارشی کنید و از این رو با تعریف مجموعه دستورات خود برای فراخوانی خدمات، آن را مجدداً نام تجاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رفتار کارگزار غیر همزمان را سفارشی کنید و از این رو آن را با تعریف فرمان خودتان برای ارائه خدمات تحت نام خود انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All data is stored on a central file server.
[ترجمه گوگل]تمام داده ها در یک سرور فایل مرکزی ذخیره می شوند
[ترجمه ترگمان]همه داده ها در کارگزار فایل مرکزی ذخیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can customise the behavior of the Asynchronous Server and hence re-brand it by defining your own command set for invoking services.
[ترجمه گوگل]شما می توانید رفتار سرور ناهمزمان را سفارشی کنید و از این رو با تعریف مجموعه دستورات خود برای فراخوانی خدمات، آن را مجدداً نام تجاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رفتار کارگزار غیر همزمان را طراحی کنید و از این رو آن را با تعریف فرمان خودتان برای ارائه خدمات تحت نام خود انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But, as Server shows us, he learned apathy the hard way.
[ترجمه گوگل]اما، همانطور که سرور به ما نشان می دهد، او بی تفاوتی را به سختی آموخت
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که سرور ما را نشان می دهد، او بی تفاوتی و بی تفاوتی را به روش سخت آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The server tries to respond to the request in good faith as it assumes that all requests are legitimate.
[ترجمه گوگل]سرور سعی می کند با حسن نیت به درخواست پاسخ دهد زیرا فرض می کند که همه درخواست ها قانونی هستند
[ترجمه ترگمان]سرور سعی می کند به درخواست با حسن نیت پاسخ دهد، زیرا فرض می کند که همه درخواست ها قانونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And with ServeWare, a single server can be connected to as many as three plotters and can run them simultaneously.
[ترجمه گوگل]و با ServeWare، یک سرور می تواند به سه پلاتر متصل شود و می تواند آنها را به طور همزمان اجرا کند
[ترجمه ترگمان]و با ServeWare، یک سرور واحد می تواند به تعداد زیادی از طراحان متصل باشد و می تواند آن ها را به طور همزمان اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With many browsers and server programs available, Netscape will lose its dominant position in the business.
[ترجمه گوگل]با بسیاری از مرورگرها و برنامه های سرور موجود، نت اسکیپ موقعیت غالب خود را در تجارت از دست خواهد داد
[ترجمه ترگمان]با بسیاری از مرورگرهای موجود و برنامه های سرور موجود، نت اسکیپ موقعیت حاکم خود را در کسب وکار از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There will be one-to-four port configurations for the desktop and T-1 configuration for large client/server installations.
[ترجمه گوگل]پیکربندی یک تا چهار پورت برای دسکتاپ و پیکربندی T-1 برای نصب های بزرگ کلاینت/سرور وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]پیکربندی یک به چهار دهانه برای پیکربندی رومیزی و T - ۱ برای تاسیسات بزرگ کلاینت \/ سرور وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We began shipping our Archistrat 4s server only in December.
[ترجمه گوگل]ما ارسال سرور Archistrat 4s خود را فقط در دسامبر آغاز کردیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط در ماه دسامبر شروع به ارسال سرور ۴ اس Archistrat کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, they rely on large server computers on a network.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها به کامپیوترهای سرور بزرگ در یک شبکه متکی هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها بر روی کامپیوترهای کارگزار بزرگ در یک شبکه تکیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many commercial applications require that the client and server be able to authenticate each other and exchange data confidentially.
[ترجمه گوگل]بسیاری از برنامه های تجاری مستلزم آن هستند که سرویس گیرنده و سرور بتوانند یکدیگر را احراز هویت کنند و داده ها را به صورت محرمانه مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کاربردهای تجاری نیازمند این هستند که کلاینت و سرور بتوانند یکدیگر را تایید و تبادل اطلاعات را محرمانه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company has also upgraded its Macintosh server to version 0, claiming better performance.
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین با ادعای عملکرد بهتر، سرور مکینتاش خود را به نسخه 0 ارتقا داده است
[ترجمه ترگمان]شرکت همچنین سرور مکینتاش خود را به نسخه ۰ ارتقا داده و عملکرد بهتری را ادعا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Proxy settings Most Access Providers have a server that caches copies of popular Web sites.
[ترجمه گوگل]تنظیمات پراکسی اکثر ارائه دهندگان دسترسی سروری دارند که کپی های وب سایت های محبوب را در حافظه پنهان ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]تنظیمات پیشکار اکثر Providers دسترسی یک سرور دارند که حافظه های نهان از وب سایت های محبوب را ذخیره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خدمتکار (اسم)
maid, maidservant, batman, servant, varlet, server, chambermaid, handmaid, fag, factotum, servitor

کمک کننده (اسم)
server

نوکر (اسم)
help, man, swain, footman, servant, lackey, valet, server, menial, flunkey, henchman, famulus, handyman, flunky, footboy, manservant, lacquey, servitor, slavey, yes-man

خدمتگذار (اسم)
server, servitor

بازیکنی که توپ را میزند (اسم)
server

تخصصی

[کامپیوتر] خدمتگزار - سرویس دهنده - کامپیوتری که سرویس هایی را برای کامپیوتر دیگر ( با نام client ) فراهم می کند. در ماشینهای چندکاره، فرایندی که به فرایند دیگر سرویس میدهد نیز « سرویس دهنده » نام دارد. برای آشنایی با نمونه های خاص، نگاه کنید به DDE; X server . file server .
[برق و الکترونیک] سرور کامپیوتری که معمولاً یک کامپیوتر بزرگ یا کوچک /یا استگاه کاری در شبکه است که ظرفیت حافظه زیادی در آن به ذخیره کردن برنامه ها و داده ها ذخیره نشده در حافظه سایر کامپیوترها یا پایانه های شبکه اختصاص یافته است . - کارگزار
[ریاضیات] خدمت دهنده، سرویس دهنده

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that serves; player who puts the ball into play (sports); serving utensils (such as a spatula); waiter; computer which manages network resources and provides services to client computers (computers)

پیشنهاد کاربران

داشتمند:server.
server 6 ( n ) =a person who helps a priest during a church service
server
server 5 ( n ) cake server
server
server 4 ( n ) =a kitchen utensil ( tool ) used for putting food onto sb's plate, e. g. salad servers.
server
server 3 ( n ) =a player who is serving, for example in tennis
server
server 2 ( n ) =a person who serves food in a restaurant; a waiter or waitress
server
server 1 ( n ) ( sərvər ) =a computer program ( or main computer ) that controls or supplies information to several computers connected in a network
server
در شبکه:
"منظور از سرور، سیستمی هست که خدمات و منابعی رو به دیگر سیستم ها ( کلاینت ها ) ارائه می ده. "
server
زاوَر ، یاوَر ( یاگَر ) ،
دازوَر ( دازیدن ، داختن = کردن )
رایِشگر ، رایَنده ، رایِشوَر
خِدوَر ، خِدگَر ( خدمت کُننده )
کُنوَر ، کُنگَر
گاریانه = گار ( کننده ) یانه ( اسم مصدر از یاندن به معنی عمل کرد رایانه ای )
منابع• https://abadis.ir/یاندن/
Server :
واژه Server انگلیسی همان تغییر یافته ی سَروَر فارسی به معنی آقاست . این واژه در عربی به سید و در زبان های غربی به Sir بدل شده است . تغییر یافته ی sir در زبان های غربی همان her می باشد .
گارسون
خدمت کار
خدمت گرار

خدمتکار یا آشپز
I don't like the job of a server
[علوم رایانه] :رایانش دهنده/ رایانش گر
زیرا منظور از سرویس در علوم رایانه همان رایانش است.
خدمات - پایگاه
a person who brings food to your table in a restaurant
Someone that he help you in restaurant or in an another place
گارسون٫ پیش خدمت٫ some that he help you in restaurant or an another place
خدمتکار
سرویس دهنده - گارسون
دهنده ، خدمات دِه ، خدمات دهنده ، خدمات رسان
گارسون_خدمتکار

خدمت گذار
سرور - خدمات رسان
کارساز: این ترجمه پیشنهاد انجمن انفورماتیک ایران است. از آنجائیکه این ماشین خدمت های مختلفی فراهم می کند اعم از داده، فایل، پردازش، نامه، وب گاه و غیره، در کل به آن کارساز گفته شده است. و البته برای کلاینت هم معادل کارخواه پیشنهاد شده است.
خدمتکار، گارسون
Aperson help to other
پیش خدمت یا گارسون
پیش خدمت
[علوم رایانه]: خدمتگر
پسوند "گر" برای نشان دادن فعال بودن است.
یعنی خدمتگر وسیله ای است که برای انجام دادن نوعی خدمت، فعال است.
کامپوتر مرکزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس