serve as

پیشنهاد کاربران

This phrase means to act as a substitute or replacement for someone or something.
به عنوان جایگزین یا جانشین کسی یا چیزی عمل/اقدام کردن.
مثال؛
Can you serve as my backup while I’m on vacation?
...
[مشاهده متن کامل]

In a work setting, someone might say, “I’ll serve as the team lead until they find a permanent replacement. ”
A teacher might ask a student, “Can you serve as the class representative for today’s meeting?”

است
This serves as a clear illustration of the double standards employed by. . . . . .
این مثال بارزی از استاندارد دوگانه مورد استفاده توسط. . . . . است.
کاربرد داشتن بعنوان . . .
عمل کردن مثل . . .
Serve a purpose به یه دردی خوردن
This machine can serve many purposes
این ماشین میتونه کاربردهای زیادی داشته باشه.
The judge said that the fine would serve as a warning to other drivers.
قاضی گفت که این جریمه به عنوان هشداری برای سایر رانندگان خواهد بود.
In the absence of anything better the settee could serve as a bed for a couple of nights.
...
[مشاهده متن کامل]

در غیاب چیز بهتری، این نیمکت می تواند برای چند شب به عنوان تخت استفاده شود.

قلمداد شدن
به منزله ی چیزی بودن، در مقام کاری بودن
عمل کردن به عنوان ( function as )
Let this incident serve as a reminder to future generations
انجام وظیفه کردن/خدمت کردن در مقام ( work as )
serve as a clerk
کارایی داشتن به شکل، به کار رفتن به شکلِ/به منظورِ/ به منزله، کار کردن به مثابه ( function as )
...
[مشاهده متن کامل]

This cup will serve as a sugar bowl
به جا آوردن، به پایان/انجام رساندن، انجام دادن ( complete, go through, fulfil, pass, discharge )
He had served an apprenticeship as a bricklayer
ایفای نقش کردن به عنوان، فعالیت کردن به عنوان

بپرس