serpent

/ˈsɜːrpənt//ˈsɜːpənt/

معنی: میهن فروش، ابلیس، مار، ماربزرگ
معانی دیگر: مار (به ویژه مار درشت و سمی)، افعی، آدم حیله گر، آدم موذی، (معمولا s بزرگ) شیطان، اهریمن، صورت فلکی حیه

جمله های نمونه

1. He that has [hath] been bitten by a serpent, is afraid of a rope.
[ترجمه امیرحسین] مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه.
|
[ترجمه گوگل]کسی که مار او را گزیده باشد از طناب می ترسد
[ترجمه ترگمان]او که توسط یک مار گزیده شده است، از یک طناب می ترسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whom a serpent has bitten a lizard alarms.
[ترجمه ناهید] مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.
|
[ترجمه گوگل]کسی که مار مارمولکی را نیش زده است هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]کسی که یک افعی را گاز گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whom a serpent has bitten fears a lizard.
[ترجمه احمد] کسی را که مار گزیده بود از مار مولک می ترسد.
|
[ترجمه گوگل]کسی که مار او را گاز گرفته از مارمولک می ترسد
[ترجمه ترگمان]کسی که یک افعی را گاز گرفته، یک مارمولک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Serpent tempted Eve to pick the forbidden fruit.
[ترجمه گوگل]مار حوا را وسوسه کرد تا میوه ممنوعه را بچیند
[ترجمه ترگمان]مار به ای و وسوسه شد که میوه ممنوعه را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's a serpent beside him.
[ترجمه گوگل]یه مار کنارش هست
[ترجمه ترگمان]یک مار در کنارش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't believe him, he is a serpent.
[ترجمه گوگل]او را باور نکنید، او یک مار است
[ترجمه ترگمان]حرفش را باور نکن، او یک مار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He felt as if a serpent had spat venom into his eyes.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که مار سمی را به چشمانش تف کرده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که یک مار زهر را در چشمانش تف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A terrible serpent guarded the Fleece, but she would lull it to sleep so that it would do them no harm.
[ترجمه گوگل]یک مار وحشتناک از فلیس محافظت می کرد، اما او آن را به خواب می برد تا آسیبی به آنها نرساند
[ترجمه ترگمان]یک مار وحشتناک پشم و پشم وی را محافظت می کرد، اما بی آن که به خواب رود، آن را به خواب فرو می برد تا آسیبی به آن ها نرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the serpent sensed hunger chewing at its stomach like David sensed it gnawing at his soul.
[ترجمه گوگل]اما مار در حال جویدن شکم گرسنگی را حس کرد، مانند داوود که روح او را می جود
[ترجمه ترگمان]اما مار احساس کرد که حس گرسنگی دارد به شکمش چنگ می زند، انگار که دیوید روحش را نیش می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In casting woman and serpent as evil-doers, Judaic writers overturned a powerful earlier tradition which associated both with wisdom and fertility.
[ترجمه گوگل]نویسندگان یهودی با معرفی زن و مار به عنوان شرور، سنت قدرتمند قبلی را که هم با خرد و هم با باروری مرتبط بود، زیر پا گذاشتند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان یهودی در انتخاب زن و افعی، یک سنت قدیمی را که هر دو با خرد و باروری در ارتباط بودند، واژگون کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The serpent fascinated its prey.
[ترجمه گوگل]مار طعمه خود را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]افعی طعمه خود را جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bulls, the dragon-men, the serpent warder of the Fleece, I conquered them.
[ترجمه گوگل]گاوهای نر، اژدها، نگهبان مار پشم، آنها را تسخیر کردم
[ترجمه ترگمان]گاوها، اژدها اژدها، warder و او، آن ها را فتح کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each serpent or conduit conducts its respective energy to form the human electro-magnetic energy flow.
[ترجمه گوگل]هر مار یا مجرا انرژی مربوطه خود را برای تشکیل جریان انرژی الکترومغناطیسی انسان هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]هر افعی یا مجرای انرژی مربوطه خود را برای تشکیل جریان انرژی الکترو مغناطیسی انسانی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His tongue is a deadly poisonous serpent.
[ترجمه گوگل]زبان او یک مار سمی کشنده است
[ترجمه ترگمان]زبانش یک مار سمی کشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Serpent is the most profound image ever conceived to crystallize this dual principle in the human condition.
[ترجمه گوگل]مار عمیق ترین تصویری است که تاکنون برای متبلور ساختن این اصل دوگانه در شرایط انسانی تصور شده است
[ترجمه ترگمان]مار most تصویر است که تا به حال به این اصل دوگانه در وضعیت انسان تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میهن فروش (اسم)
betrayer, ratter, quisling, judas, rat, serpent, sell-out

ابلیس (اسم)
devil, satan, serpent

مار (اسم)
worm, serpent, snake

ماربزرگ (اسم)
serpent

انگلیسی به انگلیسی

• snake; evil person, treacherous person; satan, the devil (biblical)
a serpent is a snake; a literary word.

پیشنهاد کاربران

افراد مار صفت
ابلیس، اهریمنی
The Serpent Queen | ملکه اهریمنی
ابلیس
The serpent said that we shall not die
The Bible
در افسانه ها به معنی افعی دریایی، اژدهای دریایی.
به خصوص اگر گفته شود Serpent fish
We read in holy TURAH :Now the serpent was more subtle than
any beast of the field which the Lord God
had made.
اشاره به ابلیس است که به صورت مار که زیرک ترین موجود است در آمده. و کلمه مذکور در هر دو معنی یعنی مار و ابلیس کاربرد دارد.
مارچوبه
یک نوع گیاه است که داراى خواص زیادیست

بپرس