serous

/ˈsɪərəs//ˈsɪərəs/

وابسته به یا دارای سرم یا خونابه، خونابی، پیمابی، ابکی، مائی، خونابه ای

جمله های نمونه

1. The tunica adventitia was serous membrane, but in the mesosalpinx, it was connective tissue.
[ترجمه گوگل]تونیکا adventitia غشای سروزی بود، اما در مزوسالپنکس، بافت همبند بود
[ترجمه ترگمان]The adventitia غشا serous بود، اما در the بافت پیوندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The thin serous membrane, composed of endothelial tissue, that lines the interior of the heart.
[ترجمه گوگل]غشای سروزی نازک، متشکل از بافت اندوتلیال، که قسمت داخلی قلب را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]غشای نازک serous تشکیل شده از بافت اندوتلیال، که درونی قلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods: The serous specimen of 114children were detected by ELISA.
[ترجمه گوگل]روش کار: نمونه سروزی 114 کودک به روش الایزا شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: نمونه serous ۱۱۴ کودک توسط ELISA شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion Serous ELISA detection of HP antibody can be used widely in clinical diagnosis and epidemical screening without endoscopy and biopsy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تشخیص سروز ELISA آنتی‌بادی HP می‌تواند به طور گسترده در تشخیص بالینی و غربالگری اپیدمی بدون آندوسکوپی و بیوپسی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری با استفاده از آنتی بادی اچ پی اچ اچ پی، می تواند به طور گسترده در تشخیص بالینی و غربالگری epidemical بدون endoscopy و بیوپسی به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Though we suffer from serous natural calamities, we are sure to overcomeall difficulties.
[ترجمه گوگل]اگرچه ما از بلایای طبیعی شدید رنج می بریم، مطمئناً بر مشکلات غلبه خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما از فجایع طبیعی ناشی از فجایع طبیعی رنج می بریم، اما ما از مشکلات overcomeall رنج می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because of middle ear secretions can be serous transudate, but also as a serous exudate and mucus.
[ترجمه گوگل]از آنجا که ترشحات گوش میانی می تواند ترانسودات سروزی باشد، بلکه به عنوان اگزودای سروزی و مخاطی نیز می باشد
[ترجمه ترگمان]به دلیل این که ترشحات گوش میانی می تواند serous transudate باشد، اما به عنوان a serous و خلط بینی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods 192 cases of ovary serous cystadenoma were diagnosed by ultrasonography, and the results were contrasted with pathologic diagnosis.
[ترجمه گوگل]روش‌ها 192 مورد سیستادنوما سروزی تخمدان با سونوگرافی تشخیص داده شد و نتایج با تشخیص پاتولوژیک در تضاد بود
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۹۲ مورد از تخمدان serous cystadenoma توسط ultrasonography تشخیص داده شدند، و نتایج با تشخیص pathologic مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To observe the therapy effect of central serous chorioretinopathy ( CSC ) by argon ion laser.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر درمانی کوریورتینوپاتی سروزی مرکزی (CSC) توسط لیزر یون آرگون
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، مشاهده اثر درمانی of مرکزی (سوئیچینگ مرکزی)توسط لیزر آرگون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Serous pericarditis is marked by fluid collection fluid collection may be large enough to cause tamponade.
[ترجمه گوگل]پریکاردیت سروزی با جمع آوری مایعات مشخص می شود که ممکن است به اندازه کافی بزرگ باشد که باعث تامپوناد شود
[ترجمه ترگمان]Serous pericarditis توسط مجموعه مایع جمع آوری مایع علامت گذاری شده است و ممکن است به اندازه کافی بزرگ باشد تا cause شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Transfixion hemostasis of all muscular layer through serous membrane can reserve uterus successfully and it is worth generalizing .
[ترجمه گوگل]هموستاز ترانسفیکسیون تمام لایه های عضلانی از طریق غشای سروزی می تواند رحم را با موفقیت ذخیره کند و قابل تعمیم است
[ترجمه ترگمان]Transfixion hemostasis از تمام لایه های عضلانی از طریق غشا serous می تواند به طور موفقیت آمیز رحم داشته باشد و به تعمیم دادن آن می ارزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even a common cold can cause serous complications to a patient.
[ترجمه گوگل]حتی یک سرماخوردگی معمولی می تواند عوارض جدی برای بیمار ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]حتی سرماخوردگی شایع می تواند منجر به عوارض serous برای بیمار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Serous glands and intrahepatic bile duct epithelia presented mucous metaplasia. The mucosa of gallbladder was intact on the whole and appeared slight mucous metaplastic change.
[ترجمه گوگل]غدد سروزی و اپیتلیوم مجرای صفراوی داخل کبدی متاپلازی مخاطی را نشان دادند مخاط کیسه صفرا به طور کلی دست نخورده بود و تغییرات متاپلاستیک مخاطی جزئی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]غدد لنفاوی و duct صفرای bile مخاط مخاط را به هم وصل کرده بودند مخاط کیسه صفرا سالم بود و مخاط هاش هم کمی تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bullae are rounded or irregularly shaped blisters containing serous or seropurulent fluid. They differ from vesicles only in size, being larger than 1 cm.
[ترجمه گوگل]تاول ها تاول هایی گرد یا نامنظم هستند که حاوی مایع سروزی یا سروچرکی هستند آنها فقط از نظر اندازه با وزیکول ها متفاوت هستند، زیرا بزرگتر از 1 سانتی متر هستند
[ترجمه ترگمان]Bullae blisters گرد یا نامنظم هستند که حاوی serous یا مایع seropurulent هستند آن ها از کیسه کوچکی با اندازه بزرگ تر از ۱ سانتیمتر تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wall of intestine consists of mucous membrane, tunica muscularis and serous membrane.
[ترجمه گوگل]دیواره روده از غشای مخاطی، ماهیچه ای تونیکا و غشای سروزی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]دیواره روده از غشا مخاطی، غشا muscularis muscularis و غشا serous تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The nozzle with 4 swirl slots is propitious to atomize at low pressure for serous lime.
[ترجمه گوگل]نازل با 4 شکاف چرخشی برای اتمیزه کردن در فشار کم برای آهک سروزی مناسب است
[ترجمه ترگمان]نازل با ۴ سهمیه چرخشی برای atomize با فشار پایین برای serous لیمو مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to serum; having a thin and watery consistency like serum

پیشنهاد کاربران

مایع آبکی در بزاق
سروز ، سرومی ، مربوط به سروزیا سرم

بپرس