sermon

/ˈsɜːrmən//ˈsɜːmən/

معنی: موعظه، اندرز، گفتار، خطبه، وعظ، خطابه، موعظه کردن
معانی دیگر: وابسته بموعظه

جمله های نمونه

1. his sermon heated us all
موعظه ی او همه ی ما را به هیجان آورد.

2. a heterodox sermon
موعظه ی ارتداد آمیز

3. A good example is the best sermon.
[ترجمه گوگل]مثال خوب بهترین خطبه است
[ترجمه ترگمان]یک مثال خوب، بهترین موعظه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The minister preaches a sermon now and then.
[ترجمه گوگل]وزیر گاه و بیگاه خطبه می خواند
[ترجمه ترگمان]کشیش گاه گاه وعظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Reverend William Cronshaw delivered/preached the sermon.
[ترجمه گوگل]کشیش ویلیام کرونشاو خطبه را ایراد کرد/موعظه کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش و یلی ام کر انشا مشغول موعظه کردن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes the rector came up and preached a sermon.
[ترجمه گوگل]گاهي رئيس مجلس مي آمد و خطبه مي خواند
[ترجمه ترگمان]گاهی رئیس به وعظ ادامه می داد و موعظه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He fell asleep during the sermon.
[ترجمه گوگل]هنگام خطبه خوابش برد
[ترجمه ترگمان]موقع موعظه به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At High Mass the priest preached a sermon on the devil.
[ترجمه Sadegh Taheri] کشیش گسترده واردرموردپلیدی وعض نمود
|
[ترجمه گوگل]در مراسم عشای ربانی، کشیش موعظه ای درباره شیطان کرد
[ترجمه ترگمان]در نماز کلیسا، کشیش موعظه را روی شیطان موعظه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He delivered the sermon with fiery passion.
[ترجمه گوگل]با شور آتشین خطبه را ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]موعظه را با شور و شوقی آتشین به او تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bishop Tunstall preached a sermon against the book, after which copies were ceremonially burnt.
[ترجمه گوگل]اسقف تونستال خطبه ای علیه این کتاب موعظه کرد و پس از آن نسخه های آن به طور تشریفاتی سوزانده شد
[ترجمه ترگمان]اسقف Tunstall خطابه ای علیه این کتاب موعظه کرد، و پس از آن نسخه هایی از آن به طور تشریفاتی سوزانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The collection will be taken /made after the sermon.
[ترجمه گوگل]مجموعه پس از خطبه گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]این مجموعه پس از خطبه گرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The preacher's sermon was full of fire and brimstone.
[ترجمه گوگل]خطبه واعظ پر از آتش و گوگرد بود
[ترجمه ترگمان]موعظه کشیش پر از آتش و گوگرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We had to listen to a long sermon about not wasting money.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم یک خطبه طولانی در مورد هدر ندادن پول گوش کنیم
[ترجمه ترگمان]باید به وعظ مفصلی درباره هدر دادن پول گوش می دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today's sermon was on the importance of compassion.
[ترجمه گوگل]خطبه امروز در مورد اهمیت شفقت بود
[ترجمه ترگمان]موعظه امروز بر روی اهمیت شفقت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The minister preached a long sermon against the dangers of excess.
[ترجمه گوگل]وزیر خطبه ای طولانی علیه خطرات افراط ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر وعظ مفصلی را علیه خطرات افراط زدایی ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موعظه (اسم)
sermon, allocution, admonishment, preaching, preachment

اندرز (اسم)
sermon, counsel, advice, monition, axiom, motto

گفتار (اسم)
article, word, speech, sermon

خطبه (اسم)
speech, sermon

وعظ (اسم)
sermon

خطابه (اسم)
address, lecture, oration, sermon, precept, allocution, prelection

موعظه کردن (فعل)
admonish, sermon, preach, sermonize

انگلیسی به انگلیسی

• lecture given by a clergyman for the purpose of religious instruction; extended lecture on behavior or morals; any long speech or lecture
a sermon is a talk on a religious or moral subject given during a church service.

پیشنهاد کاربران

سخنرانی
در مطالعات مانوی:
�خروش خوانی، وعظ� xrwhxwʾnyy, xrwxwʾnyy MP /xrōhxwānī/ n
�خروش خوان، واعظ� xrwhxwʾn, xrwxwʾn MP /xrōhxwān/ n
خطبه

بپرس