serine


(شیمی) سرین (اسید آمینه به فرمول hoch2ch(nh2)cooh)

جمله های نمونه

1. The glycine can give rise to serine with the elimination of carbon dioxide and ammonia.
[ترجمه گوگل]گلیسین می تواند با حذف دی اکسید کربن و آمونیاک باعث تولید سرین شود
[ترجمه ترگمان]گلایسین می توانند با حذف دی اکسید کربن و آمونیاک به سرین خود افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The appearance of serine proteases such as thrombin, tissue plasminogen activator and plasmin in the CNS have come under increasing scrutiny.
[ترجمه گوگل]ظاهر پروتئازهای سرین مانند ترومبین، فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و پلاسمین در CNS تحت نظارت فزاینده ای قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ظهور of proteases مانند thrombin، activator plasminogen و plasmin در CNS تحت موشکافی فزاینده ای قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. GS5 encodes a putative serine carboxypeptidase and functions as a positive regulator of grain size, such that higher expression of GS5 is correlated with larger grain size.
[ترجمه گوگل]GS5 یک کربوکسی پپتیداز فرضی سرین را کد می کند و به عنوان یک تنظیم کننده مثبت اندازه دانه عمل می کند، به طوری که بیان بالاتر GS5 با اندازه دانه بزرگتر در ارتباط است
[ترجمه ترگمان]GS۵ a های سرین فرضی و توابع به عنوان تنظیم کننده مثبت اندازه دانه ها را رمزگذاری می کند، به گونه ای که عبارت بالاتر of با اندازه دانه ای بزرگ هم بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Glycerate or OH-pyruvate was converted into serine by spinach leaf peroxisomes.
[ترجمه گوگل]گلیسرات یا OH-pyruvate توسط پراکسی زوم برگ اسفناج به سرین تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]Glycerate یا OH - pyruvate توسط اسفناج به گروه سرین تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Serine An AMINO ACID synthesized from glycerate 3 - phosphate.
[ترجمه گوگل]سرین یک اسید آمینه سنتز شده از گلیسرات 3 - فسفات
[ترجمه ترگمان]Serine یک amino سنتز شده از glycerate ۳ - فسفات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The role of serine endopeptidase in cu-cumber leaf senescence was studied by using the inhibitor of serine endopeptidase and plant growth regulators(6-BA and ABA)on darkness-induced cucumber leaves.
[ترجمه گوگل]نقش سرین اندوپپتیداز در پیری برگ خیار با استفاده از مهارکننده سرین اندوپپتیداز و تنظیم‌کننده‌های رشد گیاهی (6-BA و ABA) روی برگ‌های خیار ناشی از تاریکی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]نقش سرین endopeptidase در برگ مس - cumber با استفاده از بازدارنده های سرین endopeptidase و تنظیم کننده های رشد گیاه (۶ - BA و ABA)بر روی برگ های خیار در تاریکی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Irreversibly inhibits serine proteases by sulfonylation of the serine residue in the active site of the protease.
[ترجمه گوگل]به طور برگشت ناپذیری با سولفونیلاسیون باقیمانده سرین در محل فعال پروتئاز، پروتئازهای سرین را مهار می کند
[ترجمه ترگمان]irreversibly به کمک sulfonylation گروه سرین در محل فعال این آنزیم، به سرین proteases کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tripeptide aldehyde. Reversible competitive inhibitor of serine and cysteine proteases. Inhibits also phospholipase D and C activation in rat hepatocytes.
[ترجمه گوگل]تری پپتید آلدهید مهارکننده رقابتی برگشت پذیر پروتئازهای سرین و سیستئین همچنین از فعال شدن فسفولیپاز D و C در سلولهای کبدی موش صحرایی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]tripeptide aldehyde Reversible inhibitor competitive of های سرین و cysteine proteases Inhibits همچنین فعالیت D و C را در موش hepatocytes نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Introduce the productive state of serine all over the world.
[ترجمه گوگل]وضعیت تولیدی سرین را در سراسر جهان معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]وضعیت تولیدی سرین در سراسر جهان را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The human tissue kallikrein is a subgroup of serine proteinase family wich contains 15 genes.
[ترجمه گوگل]کالیکرئین بافت انسانی زیرگروهی از خانواده سرین پروتئیناز است که حاوی 15 ژن است
[ترجمه ترگمان]کالیکریین بافت انسانی، یک گروه از خانواده سرین proteinase است که شامل ۱۵ ژن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A new optically active monomer of 4(S)—2—Methyl—4—Methoxycarbony1—2—Oxazoline has been synthesized from L—serine.
[ترجمه گوگل]یک مونومر فعال نوری جدید از 4(S)-2-Methyl-4-Methoxycarbony1-2-Oxazoline از L-سرین سنتز شده است
[ترجمه ترگمان]یک مونومر فعال نوری (اپتیک)جدید از ۴ (S)- ۲ - Methyl - ۲ - Methoxycarbony۱ - ۲ - Oxazoline از L - سرین تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ingredients: serine, pure hyaluronic acid, rose essence, rehmannia root essence, 40 % vitamin complex, etc.
[ترجمه گوگل]ترکیبات: سرین، اسید هیالورونیک خالص، اسانس گل رز، اسانس ریشه رحمانیا، کمپلکس 40 درصد ویتامین و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: سرین، اسید hyaluronic خالص، essence ریشه، جوهر ریشه ای rehmannia، ۴۰ % پیچیده ویتامین و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recombinant serine proteinase of the present invention may be enriched in insect body wall to raise insect body wall degrading speed and raise pesticidal fungal virulence.
[ترجمه گوگل]سرین پروتئیناز نوترکیب این اختراع ممکن است در دیواره بدن حشرات غنی شود تا سرعت تخریب دیواره بدن حشرات را افزایش دهد و قدرت بیماری قارچی آفت کش را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]نوترکیب تخلیص شده از اختراع موجود ممکن است در دیواره بدن حشرات به منظور بالا بردن سرعت تحقیر کننده دیوار بدن و افزایش virulence قارچ، غنی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chymase is a kind of serine proteinase, mainly exists in secretory granules of mast cell and extracellular Interstitium.
[ترجمه گوگل]کیماز نوعی پروتئیناز سرین است که عمدتاً در گرانول های ترشحی ماست سل و اینترستیتیوم خارج سلولی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Chymase نوعی of سرین است که عمدتا در دانه های ترشحی از پیل mast و Interstitium خارج سلولی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• amino acid derived from vitamins b-6 and niacin (required for metabolism of fats, muscle development and a healthy immune system)

پیشنهاد کاربران

سرین ( ا ) : یک آمینو اسیدغیرضروری آبدوست که جزء اکثر پروتئین هاست.

بپرس