serialization


معنی: ترتیب، تسلسل
معانی دیگر: تسلسل، ترتیب

جمله های نمونه

1. Serialization is the inverse operation of XML parsing.
[ترجمه گوگل]سریال سازی عملیات معکوس تجزیه XML است
[ترجمه ترگمان]serialization عملیات معکوس تجزیه XML است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Serialization will not deserialize delegates to non - public methods.
[ترجمه گوگل]سریال‌سازی، نمایندگان را به روش‌های غیر عمومی از سریال خارج نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]serialization نمایندگان را به روش های غیر دولتی اعزام نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serialization delay has the most significant impact on end - to - end delay.
[ترجمه گوگل]تأخیر سریال سازی بیشترین تأثیر را بر تأخیر انتها به انتها دارد
[ترجمه ترگمان]تاخیر serialization بیش ترین تاثیر را بر تاخیر به انتها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You'll use some basic serialization to turn the data into a savable form, and then you'll store it using Document Object Model (DOM) Storage.
[ترجمه گوگل]از سریال‌سازی اولیه برای تبدیل داده‌ها به یک فرم قابل ذخیره استفاده می‌کنید و سپس آن‌ها را با استفاده از Document Object Model (DOM) Storage ذخیره می‌کنید
[ترجمه ترگمان]شما از یک ترتیب اولیه برای تبدیل داده ها به فرم savable استفاده خواهید کرد، و سپس آن را با استفاده از مدل شی سند (DOM)ذخیره خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. NET profile manager uses XML serialization to serialize and deserialize custom types.
[ترجمه گوگل]مدیر پروفایل NET از سریال‌سازی XML برای سریال‌سازی و سریال‌زدایی انواع سفارشی استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]مدیر پروفایل NET از serialization XML به serialize و deserialize های سفارشی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Full database document support, including serialization and document - related menu commands.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی کامل از اسناد پایگاه داده، از جمله سریال سازی و دستورات منو مربوط به سند
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی اسناد پایگاه داده کامل از جمله serialization و دستور منو مربوط به اسناد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Given the principal concern is serialization, it's better to nominate a flyweight or proxy to go into the stream instead.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه نگرانی اصلی سریال سازی است، بهتر است به جای آن یک فلای وزن یا پروکسی را برای ورود به جریان معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]با توجه به دغدغه اصلی serialization، بهتر است به جای آن یک مگس وزن مشتزنی را معرفی کنیم تا به جای آن به جریان رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. XML serialization implies a performance overhead; therefore, WebSphere Portal attempts to pass direct object references when possible.
[ترجمه گوگل]سریال سازی XML به معنای سربار عملکرد است بنابراین، WebSphere Portal سعی می کند در صورت امکان، ارجاعات مستقیم شی را ارسال کند
[ترجمه ترگمان]serialization های XML به معنای سربار اجرایی است؛ بنابراین، درگاه WebSphere تلاش می کند تا منابع هدف مستقیم را در صورت امکان رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The serialization case is a bit more problematic.
[ترجمه گوگل]مورد سریال سازی کمی مشکل سازتر است
[ترجمه ترگمان]ترتیب serialization کمی پیچیده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. RDF doesn't require XML, but one of the serialization formats used to describe the information uses XML.
[ترجمه گوگل]RDF نیازی به XML ندارد، اما یکی از فرمت های سریال سازی که برای توصیف اطلاعات استفاده می شود از XML استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]RDF به XML نیاز ندارد، اما یکی از formats serialization برای توصیف اطلاعات از XML استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Consider enabling serialization for your class.
[ترجمه گوگل]سریال سازی را برای کلاس خود فعال کنید
[ترجمه ترگمان]Consider ترتیب ترتیب serialization برای طبقه خود را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bad or malformed serialization info for the message object.
[ترجمه گوگل]اطلاعات سریال‌سازی بد یا نادرست برای شی پیام
[ترجمه ترگمان]اطلاعات serialization ناقص یا ناقص برای شی پیغام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This can be prevented by serialization of memory or storage access, such that if read and write commands are received close together, the read command is executed and completed first, by default.
[ترجمه گوگل]از این امر می توان با سریال سازی حافظه یا دسترسی به ذخیره سازی جلوگیری کرد، به طوری که اگر دستورات خواندن و نوشتن نزدیک به هم دریافت شوند، دستور خواندن ابتدا به طور پیش فرض اجرا و تکمیل می شود
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند از طریق serialization حافظه یا دسترسی به ذخیره سازی جلوگیری شود، به طوری که اگر فرمان های خوانش و نوشتن به هم نزدیک شوند، فرمان خوانش نیز به طور پیش فرض اجرا و تکمیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This class handles the serialization and deserialization of objects by implementing a specific interface.
[ترجمه گوگل]این کلاس با پیاده‌سازی یک رابط خاص، سریال‌سازی و سریال‌زدایی اشیاء را مدیریت می‌کند
[ترجمه ترگمان]این کلاس serialization و deserialization اشیا را با اجرای یک رابط خاص دسته بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In Python the serialization process is called pickling, and you can pickle/unpickle your objects to/from a string, a file on disk, or any file-like object.
[ترجمه گوگل]در پایتون فرآیند سریال‌سازی pickling نامیده می‌شود، و شما می‌توانید اشیاء خود را از یک رشته، یک فایل روی دیسک یا هر شیء شبیه به فایل ترشی/از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]در پیتون فرآیند serialization خیار نامیده می شود، و شما می توانید اشیا خود را با یک رشته، یک فایل بر روی دیسک، یا هر شی شبیه به فایل، pickle \/ unpickle کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترتیب (اسم)
order, arrangement, run, sequence, discipline, system, setup, ordonnance, rank, ordering, serialization, regularity, scheme, assortment, configuration, layout, management, collocation

تسلسل (اسم)
progression, suit, concatenation, continuity, sequence, serialization, track, continuum

انگلیسی به انگلیسی

• process of publishing or producing a literary or dramatic work in short consecutive installments (also serialisation)

پیشنهاد کاربران

در برنامه نویسی به معنی افزودن یک نمونه از یک شی در یک فایل است. یا پنهان کردن یک شی در یک فایل
پیاپی سازی

بپرس