serial

/ˈsɪriəl//ˈsɪərɪəl/

معنی: نشریه، جزء بجزء، ترتیبی، سریال، ردیفی، نوبتی، ردهای، پیاپی، دوری
معانی دیگر: رشته سان، پشت سر هم، مسلسل، زنجیروار، تسلسلی، (داستان یا فیلم یا نمایش تلویزیون و غیره) دنباله دار، چندگاهی، چندشبه، چند بخشی، چندگانه، زنجیره، متعدد، بسمار، پرشمار، مکرر، بسایند، چندباره، فصلنامه، ماهنامه، نشریه ی گهگاهی

جمله های نمونه

1. serial concerts
کنسرت های چند شبه

2. serial numbers
اعداد پیاپی

3. serial photographs
عکس های پیاپی

4. a serial killer
آدمکش چندباره

5. a serial story
داستان دنباله دار (در چند بخش)

6. a serial war movie
فیلم سریال جنگی

7. the serial production of pleasure boats
تولید بسایند قایق های تفریحی

8. he wrote a serial account of his adventures
شرح ماجراهای خود را در چند بخش نوشت.

9. Each computer is uniquely specified by its serial number.
[ترجمه گوگل]هر کامپیوتر به طور منحصر به فرد با شماره سریال آن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]هر کامپیوتر به طور منحصر به فرد توسط شماره سریال مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first part of the serial ended with a real cliffhanger.
[ترجمه گوگل]قسمت اول سریال با یک cliffhanger واقعی به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]قسمت اول سریال با یه cliffhanger واقعی تموم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The serial killer claimed to have killed 400 people.
[ترجمه گوگل]قاتل زنجیره ای ادعا کرد که 400 نفر را کشته است
[ترجمه ترگمان]قاتل سریالی ادعا کرد که ۴۰۰ نفر را کشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The serial was filmed on location in Italy.
[ترجمه گوگل]این سریال در لوکیشن ایتالیا فیلمبرداری شده است
[ترجمه ترگمان]این سریال در ایتالیا فیلمبرداری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She wrote a thriller about a brutal serial killer.
[ترجمه گوگل]او یک فیلم هیجان انگیز درباره یک قاتل سریالی وحشیانه نوشت
[ترجمه ترگمان]اون یه لرزش در مورد یه قاتل سریالی قوی نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can you account for the serial failures in our experiment?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید برای شکست های سریال در آزمایش ما توضیح دهید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید برای شکست های متوالی در آزمایش خود حساب کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Keep the questions in the same serial order .
[ترجمه گوگل]سوالات را به همان ترتیب سریال نگه دارید
[ترجمه ترگمان]سوالات را در همان ترتیب سریال حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Our new serial thriller begins at 30 this evening.
[ترجمه گوگل]سریال هیجان انگیز جدید ما از ساعت 30 امروز عصر شروع می شود
[ترجمه ترگمان]thriller جدید ما ساعت ۳۰ بعد از ظهر شروع میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشریه (اسم)
tract, issue, publication, serial, review, leaflet

جزء به جزء (صفت)
serial, letter-perfect

ترتیبی (صفت)
sequential, ordinal, serial

سریال (صفت)
serial

ردیفی (صفت)
serial

نوبتی (صفت)
intermittent, alternative, periodic, serial, periodical

ردهای (صفت)
classical, serial, classic

پیاپی (صفت)
consecutive, successive, serial

دوری (صفت)
periodic, serial

تخصصی

[سینما] سریال
[کامپیوتر] سری - روش انتقال داده به صورت یک بیت در هر لحظه و از درون یک سیم . انتقال سری، روش معمولی اتصال کامپیوترها به دستگاههای مودم است و عمدتاً برای اتصال ریزکامپیوترها به چاپگرهای کند به کار می رود. نگاه کنید به RS-232 ; baud بر خلاف parallel. - نوبتی ؛ ترتیبی ؛ سری
[برق و الکترونیک] سریال واژه ای برای اشاره به ارسال، ذخیره کردن یا عملیات منطقی روی بخشهایی از لغت در کامپیوتر دیجیتال و استفاده از امکانات مشابه برای قسمتهای متوالی . - پیاپی
[ریاضیات] پیاپی

انگلیسی به انگلیسی

• work which is published or broadcast in regular several episodes(such as a television program or magazine)
arranged in a series; consecutive, sequential; transferring information bit after bit (computers); appearing in sequels, published or broadcast in regular installments
a serial is a story which is broadcast or published in a number of parts over a period of time.
serial killings are a number of murders that are committed by the same person at different times.

پیشنهاد کاربران

سریالی ، زنجیره ای
There are serial killers who dress as clowns
قاتل های سریالی ای وجود دارن که مثل دلقک ها لباس میپوشن
در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به معنی پیایند است.
serial ( عمومی )
واژه مصوب: زنجیره 2
تعریف: آنچه مجموعه‏ای را بسازد یا متعلق به مجموعه‏ای باشد
زنجیره ای
جز به جز
تکه تکه
قطعه قطعه
دوره ای
منظم

بپرس