1. Her face had an expression of absolute serenity.
[ترجمه مریم] به معنای فرمانروای ماه|
[ترجمه گوگل]چهره اش نشانی از آرامش مطلق داشت[ترجمه ترگمان]چهره اش حالتی حاکی از صفای مطلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He thought of her serenity as a foil for his intemperance.
[ترجمه گوگل]او آرامش او را به مثابه ورقهای برای بیخودیاش میپنداشت
[ترجمه ترگمان]به آرامش خاطر خود، به عنوان یک فویل، به خاطر افراط در intemperance، اندیشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به آرامش خاطر خود، به عنوان یک فویل، به خاطر افراط در intemperance، اندیشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I admired her serenity in the midst of so much chaos.
[ترجمه گوگل]من آرامش او را در میان هرج و مرج بسیار تحسین کردم
[ترجمه ترگمان]من آرامش او را در میان این همه هرج و مرج تحسین می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من آرامش او را در میان این همه هرج و مرج تحسین می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I had a wonderful feeling of peace and serenity when I saw my husband.
[ترجمه گوگل]وقتی شوهرم را دیدم احساس آرامش و آرامش فوق العاده ای داشتم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شوهرم را دیدم احساس آرامش و آرامش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شوهرم را دیدم احساس آرامش و آرامش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She escaped to the comparative serenity of the kitchen.
[ترجمه گوگل]او به آرامش نسبی آشپزخانه فرار کرد
[ترجمه ترگمان]با آرامش نسبی آشپزخانه فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با آرامش نسبی آشپزخانه فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was able to face death with serenity.
[ترجمه گوگل]او توانست با آرامش با مرگ روبرو شود
[ترجمه ترگمان]او می توانست با آرامش به مرگ روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می توانست با آرامش به مرگ روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The hotel offers a haven of peace and serenity away from the bustle of the city.
[ترجمه گوگل]این هتل به دور از شلوغی شهر، پناهگاهی از آرامش و آرامش را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این هتل پناهگاهی برای آرامش و صفای شهر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این هتل پناهگاهی برای آرامش و صفای شهر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was their serenity which galled her most.
[ترجمه گوگل]این آرامش آنها بود که او را بیشتر آزار می داد
[ترجمه ترگمان]It بود که بیش از همه عذابش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]It بود که بیش از همه عذابش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The explosion of bombs rent the serenity.
[ترجمه گوگل]انفجار بمب ها آرامش را اجاره می کند
[ترجمه ترگمان]انفجار بمب سکوت را می شکافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انفجار بمب سکوت را می شکافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She has a Madonna - like serenity.
[ترجمه گوگل]او یک مدونا دارد - مانند آرامش
[ترجمه ترگمان] اون یه آرامش مثل \"مدونا\" داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یه آرامش مثل \"مدونا\" داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. God grant me the serenity to accept the things i can't change,the courage to change the things i can and the wisdom to make difference between them. Robert H. Schuller
[ترجمه گوگل]خدایا به من آرامشی عطا کن تا بپذیرم چیزهایی را که نمی توانم تغییر دهم، شهامتی عطا کن تا چیزهایی را که می توانم تغییر دهم و خردی عطا کن تا بین آنها تفاوت ایجاد کنم رابرت اچ شولر
[ترجمه ترگمان]خدا این آرامش را به من ارزانی دارد که چیزهایی را که نمی توانم عوض کنم بپذیرم، شجاعت برای تغییر دادن چیزهایی که می توانم و خرد کردن تفاوت میان آن ها \"رابرت H\" Schuller
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدا این آرامش را به من ارزانی دارد که چیزهایی را که نمی توانم عوض کنم بپذیرم، شجاعت برای تغییر دادن چیزهایی که می توانم و خرد کردن تفاوت میان آن ها \"رابرت H\" Schuller
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Oglethorpe turned into his dwelling the picture of serenity.
[ترجمه گوگل]اوگلتورپ تصویر آرامش را به خانه خود تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]به بیت با شور و شوق به تصویر آرامش و آرامش تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به بیت با شور و شوق به تصویر آرامش و آرامش تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some related moments of surpassing joy or a serenity for which they could not rationally account.
[ترجمه گوگل]برخی از لحظات مربوط به شادی فراتر از حد یا آرامشی که نمیتوانستند آنها را منطقی توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]برخی لحظات مربوط به لذت از شادی یا آرامشی را که به خاطر آن نمی توانستند حساب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی لحظات مربوط به لذت از شادی یا آرامشی را که به خاطر آن نمی توانستند حساب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her face, though sad, still evoked a feeling of serenity.
[ترجمه گوگل]چهره اش اگرچه غمگین بود، اما احساس آرامش را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]چهره اش، هرچند غمگین بود، هنوز احساس آرامش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره اش، هرچند غمگین بود، هنوز احساس آرامش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He is a veteran of numerous firefights and narrow escapes who has shown notable serenity throughout the siege.
[ترجمه گوگل]او کهنهکار آتشبازیهای متعدد و فرارهای باریک است که در طول محاصره آرامش قابل توجهی از خود نشان داده است
[ترجمه ترگمان]او یک سرباز قدیمی از firefights متعدد و فرارهای باریک است که آرامش قابل توجهی را در طول محاصره نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک سرباز قدیمی از firefights متعدد و فرارهای باریک است که آرامش قابل توجهی را در طول محاصره نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید