1. She sauntered onto the set, looking serenely confident.
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس کامل به صحنه رفت
[ترجمه ترگمان]با آرامش به سمت صحنه رفت و با آرامش به آن نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با آرامش به سمت صحنه رفت و با آرامش به آن نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Five cows graze serenely around a massive oak.
[ترجمه گوگل]پنج گاو با آرامش در اطراف یک بلوط عظیم چرا می کنند
[ترجمه ترگمان]پنج گاو با آرامش دور یک درخت بلوط بزرگ می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پنج گاو با آرامش دور یک درخت بلوط بزرگ می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He seemed serenely unaware that anything had gone wrong.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که او کاملاً بیخبر بود که مشکلی پیش آمده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از هیچ چیز اشتباه نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از هیچ چیز اشتباه نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The boat sailed serenely on towards the horizon.
[ترجمه گوگل]قایق با آرامش به سمت افق حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]قایق به آرامی به سمت افق حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قایق به آرامی به سمت افق حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We sailed serenely down the river.
[ترجمه گوگل]آرام به سمت رودخانه رفتیم
[ترجمه ترگمان]با آرامش به طرف رودخانه حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با آرامش به طرف رودخانه حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She smiled serenely and said nothing.
[ترجمه گوگل]لبخندی آرام زد و چیزی نگفت
[ترجمه ترگمان]به آرامی لبخند زد و چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به آرامی لبخند زد و چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The object of his thrusts looks serenely bored, continuing to root around in the mud for food handouts.
[ترجمه گوگل]شیء رانشهای او کاملاً خسته به نظر میرسد و به ریشهکردن در گل و لای برای اقلام غذایی ادامه میدهد
[ترجمه ترگمان]هدف of با آرامش به نظر می رسد، و در گل و لای برای کمک های غذایی به ریشه ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف of با آرامش به نظر می رسد، و در گل و لای برای کمک های غذایی به ریشه ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We, on the other hand, picture a serenely content woman with a baby in her arms.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، ما زنی راضی را به تصویر می کشیم که نوزادی در آغوش دارد
[ترجمه ترگمان]ما، از طرف دیگر، زنی آرام و آرام را با یک بچه در آغوش مجسم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما، از طرف دیگر، زنی آرام و آرام را با یک بچه در آغوش مجسم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Some pilots stood serenely, studying their cigarette smoke; but then Peacock saw their white knuckles.
[ترجمه گوگل]برخی از خلبانان آرام ایستاده بودند و دود سیگارشان را مطالعه می کردند اما پس از آن طاووس بند انگشتان سفید آنها را دید
[ترجمه ترگمان]تعدادی خلبان با آرامش ایستاده بودند و سیگار خود را می خواندند؛ اما دکتر پیکاک پنجه سفید خود را می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعدادی خلبان با آرامش ایستاده بودند و سیگار خود را می خواندند؛ اما دکتر پیکاک پنجه سفید خود را می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His designs live on today, looking as serenely inevitable as they did decades ago, the art of a great artist.
[ترجمه گوگل]طرحهای او امروز زنده هستند و مانند دههها پیش، هنر یک هنرمند بزرگ، اجتنابناپذیر به نظر میرسند
[ترجمه ترگمان]طراحی های او امروزه زندگی می کنند و به همان اندازه که دهه های پیش، هنر یک هنرمند بزرگ به نظر می رسند، اجتناب ناپذیر به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طراحی های او امروزه زندگی می کنند و به همان اندازه که دهه های پیش، هنر یک هنرمند بزرگ به نظر می رسند، اجتناب ناپذیر به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Goddesses giving birth while sitting serenely on thrones flanked by lions; temples shaped like an idealized outline of a woman.
[ترجمه گوگل]الهههایی که در حالی که آرام بر تختهایی نشستهاند که شیرها در کنارش قرار دارند، زایمان میکنند معابد به شکل طرح کلی ایده آل یک زن است
[ترجمه ترگمان]Goddesses در حالی که با آرامش بر تخت شاهی کنار شیرها نشسته بود، به دنیا آمد؛ معابد به شکل طرحی آرمانی از یک زن شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Goddesses در حالی که با آرامش بر تخت شاهی کنار شیرها نشسته بود، به دنیا آمد؛ معابد به شکل طرحی آرمانی از یک زن شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. For him to serenely offer her a lift?
[ترجمه گوگل]برای اینکه او با آرامش به او پیشنهاد بلند کردن را بدهد؟
[ترجمه ترگمان]که به آرامی او را بلند کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]که به آرامی او را بلند کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She slipped past her father and melted serenely into the dim interior.
[ترجمه گوگل]از کنار پدرش رد شد و با آرامش در داخل تاریک آب شد
[ترجمه ترگمان]از کنار پدرش گذشت و با آرامش به درون تاریکی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از کنار پدرش گذشت و با آرامش به درون تاریکی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The screens of our word-machines glow as serenely as illuminated manuscripts.
[ترجمه گوگل]صفحههای ماشینهای واژهسازی ما مانند دست نوشتههای نورانی آرام میدرخشند
[ترجمه ترگمان]صفحه های نمایش کلمات ما مثل نسخه های خطی روشن به آرامی می درخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صفحه های نمایش کلمات ما مثل نسخه های خطی روشن به آرامی می درخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They presumed that Jaq was honing his soul serenely in expectation of sacrifice.
[ترجمه گوگل]آنها گمان میکردند که جق در انتظار فداکاری، روح خود را آرام میبخشد
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که Jaq در انتظار فداکاری با آرامش روح خود را قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که Jaq در انتظار فداکاری با آرامش روح خود را قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید