sequential

/səˈkwent͡ʃl̩//sɪˈkwenʃl̩/

معنی: متوالی، دائمی، پی در پی، ترتیبی، پی رفتی
معانی دیگر: رجوع شود به: sequent، مداوم

جمله های نمونه

1. The separation into sequential categories of response is merely a means to an end.
[ترجمه گوگل]تفکیک به دسته های متوالی پاسخ صرفاً وسیله ای برای رسیدن به هدف است
[ترجمه ترگمان]تفکیک در دسته های ترتیبی پاسخ صرفا وسیله ای برای رسیدن به هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fig. 7 Index sequential files - overflow block Random access offers another way of organising data on disk for quick access.
[ترجمه گوگل]شکل 7 فهرست فایل های متوالی - بلوک سرریز دسترسی تصادفی راه دیگری برای سازماندهی داده ها روی دیسک برای دسترسی سریع ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۷ فهرست overflow فایل های متوالی، دسترسی تصادفی، راه دیگری برای سازمان دهی داده ها بر روی دیسک برای دسترسی سریع ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sequential steps in developing quality assurance criteria are summarized in Figure 7-
[ترجمه گوگل]مراحل متوالی در توسعه معیارهای تضمین کیفیت در شکل 7 خلاصه شده است
[ترجمه ترگمان]گام های متوالی در توسعه معیارهای تضمین کیفیت در شکل ۷ - ۷ خلاصه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Compared with sequential use of single drugs, which is current policy, combinations will thus impede the development of resistance substantially.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با استفاده متوالی از داروهای منفرد، که سیاست فعلی است، بنابراین ترکیبات به طور قابل توجهی مانع از توسعه مقاومت می شوند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با کاربرد متوالی داروهای تکی، که سیاست کنونی است، ترکیب آن ها مانع توسعه مقاومت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sequential processing requires special measures in order to integrate the activities involved.
[ترجمه گوگل]پردازش متوالی به تدابیر ویژه ای برای ادغام فعالیت های درگیر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]پردازش ترتیبی نیازمند اقدامات ویژه ای است تا فعالیت های درگیر را ادغام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The former will tend to require an indexed sequential file on a direct access device.
[ترجمه گوگل]اولی به یک فایل متوالی نمایه شده در دستگاه دسترسی مستقیم نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]اولی تمایل دارد که به یک فایل متوالی شاخص در یک دستگاه دسترسی مستقیم نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This sequential pattern is consistent with a parallel structure.
[ترجمه گوگل]این الگوی متوالی با یک ساختار موازی سازگار است
[ترجمه ترگمان]این الگوی متوالی با ساختار موازی سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The adoption of a sequential approach to assessing the development potential of sites and the redevelopment potential of existing buildings.
[ترجمه گوگل]اتخاذ یک رویکرد متوالی برای ارزیابی پتانسیل توسعه سایت ها و پتانسیل توسعه مجدد ساختمان های موجود
[ترجمه ترگمان]اتخاذ یک رویکرد متوالی برای ارزیابی پتانسیل توسعه سایت ها و پتانسیل توسعه ساختمان های موجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sequential sulphate and chloride profiles behave similarly.
[ترجمه گوگل]پروفیل های سولفات و کلرید متوالی رفتار مشابهی دارند
[ترجمه ترگمان]پروفایل های سولفات و نمونه های کلرید نیز مشابه رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A sequential data file that is indexed is called an indexed sequential file.
[ترجمه گوگل]فایل داده متوالی که ایندکس می شود، فایل متوالی نمایه شده نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]یک فایل داده متوالی که شاخص گذاری شده، یک فایل متوالی شاخص نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As we are examining the case of sequential retrieval before additions, the items given above do not include overflow retrieval.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ما در حال بررسی مورد بازیابی متوالی قبل از اضافات هستیم، موارد ذکر شده در بالا شامل بازیابی سرریز نمی شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که در حال بررسی پرونده بازیابی ترتیبی قبل از اضافه کردن هستیم، موارد ارایه شده در بالا شامل بازیابی سرریز نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus index sequential files, even when processed by key, do not eliminate sequential processing, but limit it to one block.
[ترجمه گوگل]بنابراین فایل‌های متوالی را فهرست می‌کنند، حتی زمانی که توسط کلید پردازش می‌شوند، پردازش متوالی را حذف نمی‌کنند، بلکه آن را به یک بلوک محدود می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین فایل های متوالی شاخص، حتی زمانی که با کلید پردازش می شوند، پردازش متوالی را حذف نمی کنند، بلکه آن را به یک بلوک محدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sequential maturation of the intellectual and social aspects fosters a sense of assurance in the child and acceptance by others.
[ترجمه گوگل]بلوغ متوالی جنبه های فکری و اجتماعی، حس اطمینان را در کودک و پذیرش دیگران را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]بلوغ ترتیبی جنبه های فکری و اجتماعی یک حس تضمین در کودک و پذیرش دیگران را پرورش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Voxan's V-twin uses a Magneti Marelli sequential fuel injection system, similar to that used on the 99
[ترجمه گوگل]V-twin Voxan از یک سیستم تزریق سوخت متوالی Magneti Marelli استفاده می کند، مشابه آنچه در 99 استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]Voxan s - twin از سیستم تزریق سوخت ترتیبی Magneti Marelli استفاده می کند که مشابه آن در ۹۹ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متوالی (صفت)
adjacent, following, consecutive, successive, continuous, sequential, long, uninterrupted, succedent

دائمی (صفت)
permanent, constant, perennial, eternal, sequential, continual, ceaseless, first-string

پی در پی (صفت)
incessant, consecutive, successive, sequential, continual, steady, repeated, sequent

ترتیبی (صفت)
sequential, ordinal, serial

پی رفتی (صفت)
sequential

تخصصی

[کامپیوتر] ترتیبی
[ریاضیات] دنباله ای
[آمار] ترتیبی

انگلیسی به انگلیسی

• characterized by a regular sequence, serial; successive, following, subsequent, consecutive
something that is sequential follows a fixed order and thus forms a pattern; a formal word.

پیشنهاد کاربران

پیاپی. متوالی. زنجیری. ترتیبی
مثال:
This sequential pattern is consistent with a parallel structure.
این الگوی متوالی با یک ساختار مشابه سازگار است.
سلسله وار
adjective
formal
1 : of, relating to, or arranged in a particular order or sequence
◀️sequential filing systems
◀️Put the cards in sequential order
2 : happening in a series or sequence
...
[مشاهده متن کامل]

◀️sequential actions/events
SEQUENTIALLY
◀️I arranged the photos sequentially
متوالی - پیاپی - زنجیروار

sequential ( موسیقی )
واژه مصوب: پیاینده
تعریف: منسوب به پیایند
[کامپیوتر] ساخت یافته ( سبکِ برنامه نویسی ساخت یافته sequential programming )
زنجیره ای، پیاپی

بپرس