sequel

/ˈsiːkwəl//ˈsiːkwəl/

معنی: پشت، انجام، دنباله، پشت بند، پایان، نتیجه، عاقبت، عقبه
معانی دیگر: ادامه، پیایند، بخش بعدی (داستان یا فیلم و غیره)، پیامد، (مهجور) دنباله رو، ملتزم رکاب، خاتمه

جمله های نمونه

1. the sequel to this story will be shown tomorrow
دنباله ی این داستان فردا نمایش داده خواهد شد.

2. famine was the dreaded sequel of war
قحطی پی آمد رعب آفرین جنگ بود.

3. higher prices are a sequel to rising production costs
قیمت های بالاتر پیامد هزینه های تولیدی فزاینده هستند.

4. she is writing a sequel to her first novel
او دارد دنباله ی رمان اول خود را می نویسد.

5. She is currently writing a sequel to Daphne du Maurier's "Rebecca".
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در حال نوشتن دنباله ای بر «ربکا» اثر دافنه دو موریه است
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در حال نوشتن یک دنباله از \"ربه کا\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's been asked to make a sequel to "Peter Pan".
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده که دنباله ای برای «پیتر پن» بسازد
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شده است که فیلمی را به \"پیتر پن\" تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm reading the sequel to 'Gone with the Wind'.
[ترجمه سمانه] من در حال خواندن ادامه بر باد رفته هستم
|
[ترجمه گوگل]دارم دنباله «بر باد رفته» را می خوانم
[ترجمه ترگمان]دارم دنباله داستان را با باد می خوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His speech had an unfortunate sequel, in that it caused a riot.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او عاقبت ناگواری داشت، از این جهت که باعث شورش شد
[ترجمه ترگمان]نطق او نتیجه بدی بود که باعث شورش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rumour is that there is a sequel to the movie in the works, although this has not been confirmed.
[ترجمه گوگل]شایعات حاکی از آن است که دنباله ای برای این فیلم در دست ساخت است، هرچند این موضوع تایید نشده است
[ترجمه ترگمان]این شایعات حاکی از آن است که در این آثار یک دنباله از این فیلم وجود دارد، اگرچه این موضوع مورد تایید قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The affair had a strange sequel.
[ترجمه گوگل]این ماجرا عاقبت عجیبی داشت
[ترجمه ترگمان]ماجرا پایان عجیبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's writing a sequel to her first novel.
[ترجمه گوگل]او در حال نوشتن دنباله ای برای اولین رمان خود است
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک دنباله داستان برای اولین رمانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a dramatic sequel to last Thursday's scandalous revelations when the minister for trade suddenly announced his resignation.
[ترجمه گوگل]عاقبتی دراماتیک برای افشاگری های جنجالی پنجشنبه گذشته بود که وزیر بازرگانی به طور ناگهانی استعفای خود را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]در زمانی که وزیر تجارت ناگهان استعفای خود را اعلام کرد، یک نسخه نمایشی از revelations افتضاح آمیز روز پنج شنبه گذشته وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is writing a sequel to his latest best seller.
[ترجمه گوگل]او در حال نوشتن دنباله ای بر آخرین پرفروش ترین فیلم خود است
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک دنباله از آخرین پرفروش خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The postponement of the film's sequel has held cinema-goers in eager anticipation for several months.
[ترجمه گوگل]به تعویق افتادن ادامه این فیلم چند ماهی است که تماشاگران سینما را در انتظار مشتاقانه نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]به تعویق افتادن فیلم، goers را به مدت چند ماه با اشتیاق برگزار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The immediate sequel to the price rises was uprisings across the country.
[ترجمه گوگل]عاقبت فوری افزایش قیمت ها، خیزش های سراسر کشور بود
[ترجمه ترگمان]ادامه فوری این افزایش قیمت ها، شورش در سراسر کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. For once the sequel is as good as the original.
[ترجمه گوگل]برای یک بار دنباله به خوبی نسخه اصلی است
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، دنباله داستان به همان اندازه اصلی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشت (اسم)
back, rear, support, continuation, sequel, backbone, backside, reverse, dorsum, back part, generation, flesh side, wrong side

انجام (اسم)
achievement, accomplishment, performance, implementation, implement, fulfillment, execution, completion, conclusion, commission, sequel, enforcement, god-speed

دنباله (اسم)
appendix, tailing, sequence, stem, suite, trail, tail, series, sequel, tail-end

پشت بند (اسم)
support, brace, continuation, sequel, clamp, trailer, fastening, fish

پایان (اسم)
cessation, finish, termination, close, limit, end, conclusion, point, period, ending, sequel, terminal, finis, surcease, finality, winding-up

نتیجه (اسم)
resolution, rest, growth, conclusion, success, effect, hatch, result, sequence, sequel, corollary, consequence, outcome, upshot, harvest, outgrowth, sequela

عاقبت (اسم)
end, conclusion, sequel, consequence, outcome, finale, sequela

عقبه (اسم)
sequence, sequel

انگلیسی به انگلیسی

• continuation of a previous literary work (or film, television program, etc.); outcome, result, consequence, subsequent event
the sequel to a book or film is another one which continues the story.
the sequel to an event is something that happened after it or because of it.

پیشنهاد کاربران

sequel – the second part of something; the continuation of a book or movie in a
second book or movie
* Have you seen the sequel to this movie?
وقتی یه فیلم یا رمان یا بازی کامپیوتری پر فروش یا موفق میشه اون فضا و کاراکترها را ادامه اش می دهند .
Fans are eagerly awaiting the sequel to the blockbuster movie released last summer.
The author announced she is writing a sequel to her bestselling novel.
...
[مشاهده متن کامل]

The game’s sequel promises improved graphics and more challenging gameplay.
The sequel to the popular TV series is set to premiere this fall.

فیلمی که داستان فیلم قبلی را ادامه میدهد.
✅بخش بعدی ( داستان یا فیلم و غیره )
Jennifer Grey says fans will see other characters from dirty dancing in film's upcoming ⭐sequel
برای درگیری های پوستی به معنی باقی ماندن آثار پوستی بعد از بهبودی بیماری است.
"Adolf Loos: "My life is a sequel of disappointments
زندگی من، مجموعه ای/دنباله ای از نومیدی های پی در پی است.
sequel ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: دنباله 1
تعریف: فیلمی که رویدادهای آن ازنظر زمانی ادامۀ رویدادهای فیلمی است که پیش از آن ساخته شده است
by the sequel
در ادامه
[رسانه و برنامه نمایشی]
دنباله
معمولا در معنی مجموعه به کار میره
مثلا مجموعه فیلم های هری پاتر یا مجموعه بازی های ندای وظیفه
پیوست
a move that continues the story of an earlier movie
follow up
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس