sequacious

/sɪˈkweɪʃəs//sɪˈkweɪʃəs/

معنی: تابع، پیرو، نرم، چکش خور، اهل تقلید، لوله شو، نصیحت پذیر
معانی دیگر: دنباله رو، بی اراده، پیرو (عقاید دیگران)، نوکر صفت، تسلیم، مقلد، مرید

جمله های نمونه

1. I want something sequacious now and robust.
[ترجمه گوگل]من اکنون چیزی منظم و قوی می خواهم
[ترجمه ترگمان] من یه چیز دیگه و قوی میخوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The psychological cause refers to the sequacious and the fluke mind.
[ترجمه گوگل]علت روانی به ذهن متزلزل و تصادفی اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]علت روانی به the و ذهن fluke اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Teenagers are very sequacious and they often emulate the behavior of their idols who are sometimes negative role models.
[ترجمه گوگل]نوجوانان بسیار بی نظم هستند و اغلب از رفتار بت های خود که گاه الگوهای منفی هستند الگوبرداری می کنند
[ترجمه ترگمان]نوجوانان بسیار sequacious هستند و اغلب رفتار of را تقلید می کنند که گاهی الگوهای نقش منفی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Teenagers are very sequacious and they often emulate the behavior of their idols.
[ترجمه گوگل]نوجوانان بسیار بی نظم هستند و اغلب از رفتار بت های خود تقلید می کنند
[ترجمه ترگمان]نوجوانان خیلی sequacious هستند و اغلب رفتار of را تقلید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Teenagers are so immature and sequacious that they can hardly resist the temptation of the advertisements targeted at them.
[ترجمه گوگل]نوجوانان به قدری نابالغ و متوالی هستند که به سختی می توانند در برابر وسوسه تبلیغاتی که آنها را هدف قرار می دهد مقاومت کنند
[ترجمه ترگمان]نوجوانان خیلی نابالغ و sequacious هستند و به سختی می توانند در برابر وسوسه تبلیغاتی که به آن ها هدفگیری شده مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Socrates. . . orders his discussion in a sequacious argument.
[ترجمه گوگل]سقراط دستور می دهد بحث خود را در یک بحث متوالی
[ترجمه ترگمان]سقراط به بحث خود در یک بحث sequacious دستور می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Respecting the audiences doesn't mean being sequacious to the audiences. In fact, the relationship between the interior designers and the popular is dialectical and unitive.
[ترجمه گوگل]احترام گذاشتن به مخاطب به معنای سکسی بودن با مخاطب نیست در واقع رابطه بین طراحان داخلی و محبوب، دیالکتیکی و وحدتی است
[ترجمه ترگمان]احترام به حضار به این معنا نیست که مخاطب را مخاطب قرار می دهد در حقیقت، رابطه بین طراحان داخلی و محبوب، دیالکتیکی و unitive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Chinese modern literature before the new period became break the ranks cause the mortification literature policy and yarnsmith's sequacious craze.
[ترجمه گوگل]ادبیات مدرن چینی قبل از دوره جدید تبدیل به شکستن صفوف باعث می شود که سیاست ادبیات مرتفع سازی و شوق پی در پی خیاط ساز
[ترجمه ترگمان]ادبیات مدرن چین پیش از این که این دوره جدید به شکست بیانجامد، باعث نقض سیاست ادبیات و جنون در ادبیات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابع (صفت)
subsidiary, ancillary, subordinate, incident, adjective, adherent, dependent, subservient, amenable, passive, tributary, sequacious, sequent, subordinative

پیرو (صفت)
following, succedent, sequacious, sequent

نرم (صفت)
slick, fine, effeminate, supple, suave, sleek, mellow, soft, tractable, downy, limp, floppy, smooth, limber, spongy, pliant, flexible, lubricious, flexuous, cottony, fluffy, tractile, treatable, plastic, glace, flabby, plumy, lissom, lissome, lithesome, lithe, flexural, sequacious, levigated, silky, irrefrangible, lambent, sericeous, silken

چکش خور (صفت)
sequacious, malleable

اهل تقلید (صفت)
sequacious

لوله شو (صفت)
tractile, sequacious

نصیحت پذیر (صفت)
sequacious

انگلیسی به انگلیسی

• inclined to follow, submissive; continuing in a sequential manner

پیشنهاد کاربران

بپرس