sepulchral

/sɪˈpʌlkrəl//sɪˈpʌlkrəl/

معنی: دفنی، حزن انگیز، ارامگاهی، گوری، مقبرهای
معانی دیگر: وابسته به مقبره یا گورستان، آرامگاهی، گورگاهی

جمله های نمونه

1. "He's gone," Rory whispered in sepulchral tones.
[ترجمه گوگل]روری با لحنی آرام زمزمه کرد: "او رفت "
[ترجمه ترگمان]رو ری با صدایی حزن انگیز زمزمه کرد: اون رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The curtain rose to reveal a gloomy, sepulchral set for the play.
[ترجمه گوگل]پرده بلند شد تا مجموعه ای غم انگیز و قبرآمیز را برای نمایش نشان دهد
[ترجمه ترگمان]پرده از جا بلند شد تا آن صحنه غم انگیز و حزن انگیز را برای نمایش آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He made his way along the sepulchral corridors.
[ترجمه گوگل]او راه خود را در امتداد راهروهای مقبره طی کرد
[ترجمه ترگمان]راه خود را در راهروهای گوری پیش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Figures on sepulchral monuments sporting shrouds in place of customary day dress are not so rare as those depicted on memorial brasses.
[ترجمه گوگل]پیکره‌هایی که روی بناهای مقبره‌ای با کفن‌های ورزشی به جای لباس‌های روز مرسوم وجود دارند، به‌اندازه آن‌هایی که روی برنج‌های یادبود به تصویر کشیده شده‌اند، نادر نیستند
[ترجمه ترگمان]شکل های مربوط به مقبره های (shrouds های)مکان های ورزشی در محل لباس روز مرسوم به اندازه آن هایی که در مراسم یادبود به تصویر کشیده شده اند، نادر نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He spoke in sepulchral tones.
[ترجمه گوگل]او با لحن های مقبره ای صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با لحنی حزن انگیز سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a sepulchral place, altogether depressing and gloomy.
[ترجمه گوگل]این مکان مقبره ای بود، در کل افسرده و غم انگیز
[ترجمه ترگمان]آنجا یک مکان حزن انگیز بود که روی هم رفته، افسرده و افسرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My protector in the sepulchral darkness filled with light.
[ترجمه گوگل]محافظ من در تاریکی قبر پر از نور
[ترجمه ترگمان]محافظ من در تاریکی گور، پر از نور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tenebrous, sepulchral, their interiors speak mutely of their absent architects.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی آنها آرام و آرام است و به آرامی از معماران غایب آنها سخن می گوید
[ترجمه ترگمان]tenebrous، sepulchral، فضای داخلی آن ها بی صدا و بی صدا از معماران غایب خود سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In loud, sepulchral tones, this vision warned James to give up war and consorting with wanton women.
[ترجمه گوگل]این رؤیا با آهنگ‌های بلند و قبرآمیز به جیمز هشدار داد که از جنگ و معاشرت با زنان بدخواه دست بردارد
[ترجمه ترگمان]این تصویر با صدای بلند و حزن انگیز، به جیمز هشدار داد که جنگ را کنار بگذارد و با زنان هرزه ای رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Much additional information can, however, be learnt from sepulchral sculpture, prints and drawings, paintings and memento mori jewellery.
[ترجمه گوگل]با این حال، می توان اطلاعات بیشتری را از مجسمه های قبر، چاپ و طراحی، نقاشی ها و جواهرات یادگاری آموخت
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیشتر اطلاعات اضافی را می توان از مجسمه سازی، نقاشی ها و نقاشی ها، نقاشی ها و memento مرگ \"مرگ\" یاد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Levchenko remarked that a kind of sepulchral quiet seemed to pervade the Residency.
[ترجمه گوگل]لوچنکو خاطرنشان کرد که به نظر می رسد نوعی سکوت مقبره ای در رزیدنسی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Levchenko اظهار داشت که یک نوع سکوت مرگبار در سراسر اداره به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a sepulchral atmosphere in the room.
[ترجمه گوگل]در اتاق یک فضای مقبره ای حاکم بود
[ترجمه ترگمان]در این اتاق، فضای sepulchral وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was a rather sepulchral atmosphere in the room.
[ترجمه گوگل]فضای نسبتاً مقبره ای در اتاق وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در اتاق، فضای نسبتا حزن انگیز اتاق به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then a sort of sepulchral transformation straightened up this centenarian as erect as a young man.
[ترجمه گوگل]سپس نوعی دگرگونی مقبره‌ای این صدساله را مانند یک مرد جوان راست می‌کرد
[ترجمه ترگمان]سپس یک نوع تغییر شکل، مانند یک مرد جوان، مانند یک مرد جوان، راست و راست قد راست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you hear sepulchral tone?
[ترجمه گوگل]آیا لحن مقبره ای را می شنوید؟
[ترجمه ترگمان]شما صدایش را شنیدید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفنی (صفت)
funeral, sepulchral

حزن انگیز (صفت)
tragic, lugubrious, sombrous, sepulchral

ارامگاهی (صفت)
sepulchral

گوری (صفت)
sepulchral

مقبرهای (صفت)
sepulchral

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a grave or tomb; serving as a grave or tomb; pertaining to burial. pertaining to entombment; gloomy, dismal; (about a sound) deep and hollow, resonant

پیشنهاد کاربران

بپرس