sepsis

/ˈsepˌsɪs//ˈsepsɪs/

معنی: گندیدگی
معانی دیگر: (پزشکی) پلشتی، گند، عفونت (به ویژه عفونت خون)، طب مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون

جمله های نمونه

1. This combination is frequently seen in sepsis.
[ترجمه گوگل]این ترکیب اغلب در سپسیس دیده می شود
[ترجمه ترگمان]این ترکیب غالبا در sepsis دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In addition, other factors such as endotoxaemia, sepsis, and fever may contribute to further exaggerate these circulatory abnormalities.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، عوامل دیگری مانند اندوتوکسمی، سپسیس و تب ممکن است در بزرگنمایی بیشتر این ناهنجاری های گردش خون نقش داشته باشند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، عوامل دیگری مانند endotoxaemia، sepsis، و تب ممکن است در اغراق بیشتر این اختلالات گردش خون نقش داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other studies have also shown that oliguria and sepsis are associated with a poor outcome.
[ترجمه گوگل]مطالعات دیگر نیز نشان داده اند که اولیگوری و سپسیس با پیامد بدی همراه است
[ترجمه ترگمان]مطالعات دیگر نشان داده اند که oliguria و sepsis با یک نتیجه ضعیف مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The risk of neonatal group B streptococcal sepsis is also significantly increased in combination with perinatal risk factors.
[ترجمه گوگل]خطر سپسیس استرپتوکوکی گروه B نوزادان نیز در ترکیب با عوامل خطر پری ناتال به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]خطر گروه نوزاد B streptococcal sepsis نیز به طور قابل توجهی در ترکیب با عوامل خطر perinatal افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Seven patients received antibiotics for sepsis.
[ترجمه گوگل]هفت بیمار برای سپسیس آنتی بیوتیک دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]هفت بیمار برای sepsis آنتی بیوتیک دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One patient with pelvic sepsis developed a pouch-vaginal fistula and ileoanal stenosis culminating in pouch excision.
[ترجمه گوگل]یک بیمار مبتلا به سپسیس لگنی دچار فیستول کیسه ای-واژن و تنگی ایلئوآنال شد که با برداشتن کیسه به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]یک بیمار همراه با لگن sepsis یک کیسه fistula بدون واژینال و ileoanal stenosis در برش کیسه ای ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In patients with sepsis or acute respiratory distress syndrome, extravascular lung water measurement offers information unobtainable by other means.
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به سپسیس یا سندرم دیسترس تنفسی حاد، اندازه‌گیری آب ریه خارج عروقی اطلاعاتی را ارائه می‌دهد که با روش‌های دیگر قابل دستیابی نیست
[ترجمه ترگمان]در بیماران مبتلا به سندروم حاد تنفسی یا سندروم حاد تنفسی، اندازه گیری آب شش extravascular اطلاعات را به وسیله روش های دیگر ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods 46 patients with sepsis and 18 patients with MODS were randomly divided into two groups.
[ترجمه گوگل]روش ها: 46 بیمار مبتلا به سپسیس و 18 بیمار مبتلا به MODS به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۴۶ بیمار با sepsis و ۱۸ بیمار با MODS به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pseudomonas aeruginosa bacteremia, or sepsis, often occurs in hospitals, affecting mainly children with underlying problems.
[ترجمه گوگل]باکتریمی سودوموناس آئروژینوزا یا سپسیس، اغلب در بیمارستان‌ها رخ می‌دهد و عمدتاً کودکانی را که مشکلات زمینه‌ای دارند، تحت تأثیر قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]سودوموناس aeruginosa، یا sepsis، اغلب در بیمارستان ها رخ می دهد که عمدتا کودکان را با مشکلات زیربنایی تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fluid infusion in sepsis: colloids, crystalloids or human albumin?
[ترجمه گوگل]تزریق مایع در سپسیس: کلوئید، کریستالوئید یا آلبومین انسانی؟
[ترجمه ترگمان]تزریق مایع در عفونت: colloids، crystalloids یا انسانی که به albumin رفته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In conclusion, hepatocyte autophagic vacuolization increases during sepsis and is associated with mitochondrial injury.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، واکوئل شدن اتوفاژیک هپاتوسیت در طول سپسیس افزایش می‌یابد و با آسیب میتوکندری همراه است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، hepatocyte autophagic vacuolization در طول sepsis افزایش می یابد و با آسیب mitochondrial در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such individuals, as in patients who have undergone splenectomy are predisposed to infections and overwhelming sepsis.
[ترجمه گوگل]چنین افرادی مانند بیمارانی که طحال برداشته شده اند مستعد عفونت و سپسیس شدید هستند
[ترجمه ترگمان]چنین افرادی مانند بیمارانی که دچار splenectomy شده اند مستعد عفونت و sepsis شدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In three patients the pouch was removed because of severe sepsis after operation and in six early excision was necessary because of infarction.
[ترجمه گوگل]در سه بیمار به دلیل سپسیس شدید کیسه پس از عمل برداشته شد و در شش بیمار به دلیل انفارکتوس برداشتن زودهنگام ضروری بود
[ترجمه ترگمان]در سه بیمار کیسه به خاطر of شدید پس از عملیات حذف شد و در طی شش مرحله برش به دلیل infarction ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cyclosporin treatment was stopped but the patient continued to deteriorate and died from sepsis and shock in spite of antibiotic treatment.
[ترجمه گوگل]درمان با سیکلوسپورین متوقف شد اما بیمار همچنان رو به وخامت گذاشت و علیرغم درمان آنتی بیوتیکی بر اثر سپسیس و شوک فوت کرد
[ترجمه ترگمان]درمان Cyclosporin متوقف شد اما بیمار همچنان رو به وخامت گذاشت و علی رغم رفتار antibiotic از شوک و شوک جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گندیدگی (اسم)
putrefaction, putrescence, putridity, sepsis

انگلیسی به انگلیسی

• presence of bacteria or microorganisms in the blood (medicine)

پیشنهاد کاربران

### 🔸 معادل فارسی
عفونت خونی – سپسیس – گندخونی
در زبان تخصصی:
وضعیتی که در آن بدن به عفونت واکنش افراطی نشان می دهد و ممکن است به نارسایی اندام ها منجر شود
- - -
### 🔸 تعریف ها
...
[مشاهده متن کامل]

1. **پزشکی – واکنش شدید بدن به عفونت**
واکنش سیستم ایمنی به عفونت که به جای کنترل آن، باعث آسیب به بافت های سالم می شود
مثال: *Early detection of sepsis is critical to prevent organ failure. *
تشخیص زودهنگام عفونت خونی برای جلوگیری از نارسایی اندام ها حیاتی است.
2. **زیستی – اختلال در تنظیم ایمنی**
در عفونت خونی، سیستم ایمنی به طور افراطی فعال می شود و به بدن آسیب می زند
مثال: *Sepsis involves a dysregulated immune response that harms the host instead of protecting it. *
سپسیس شامل پاسخ ایمنی نامتعادلی است که به جای محافظت، به بدن آسیب می زند.
3. **بالینی – اورژانس پزشکی با علائم مبهم**
علائمی مثل تب، افت فشار خون، تند شدن تنفس، گیجی، یا کاهش ادرار دارد و اغلب دیر تشخیص داده می شود
مثال: *Because sepsis mimics other conditions, it’s often underdiagnosed in early stages. *
چون عفونت خونی شبیه بیماری های دیگر است، در مراحل اولیه اغلب تشخیص داده نمی شود.
4. **فرهنگی – نماد بحران پنهان یا پیش رونده**
در استعاره های اجتماعی یا روایی، نماد گسترش بحران هایی است که ابتدا خاموش اند ولی به سرعت ویرانگر می شوند
مثال: *The corruption spread like sepsis—silent at first, then system - wide. *
فساد مثل عفونت خونی پخش شد—اول بی صدا، بعد همه گیر.
5. **اجتماعی – نیاز به آگاهی عمومی**
عفونت خونی یکی از دلایل اصلی مرگ در بیمارستان هاست، اما آگاهی عمومی دربارهٔ آن پایین است
مثال: *Global health campaigns aim to raise awareness about the signs of sepsis. *
کمپین های سلامت جهانی برای افزایش آگاهی دربارهٔ علائم عفونت خونی تلاش می کنند.
- - -
### 🔸 مترادف ها
blood poisoning – systemic infection – septicemia – immune overreaction – inflammatory cascade

در پزشکی : مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریها ومواد فاسد بخون، گندیدگی
عفونت خون یا همان اختلال خونی که در اثر عفونت به وجود می اید
sepsis ( پزشکی )
واژه مصوب: گَندایی
تعریف: وجود ریزاندامگان های چرک زاد یا بیماری‏زا یا زهرابه‏های آنها در خون یا سایر بافت ها|||متـ . پلشتی
وجود باکتری در خون
عفونت خون
گندخونی