sepoy

/ˈsiːpɔɪ//ˈsiːpɔɪ/

معنی: سپاهی، سرباز
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی: سپاهی) هندی مزدور در ارتش انگلیس، پاسبان محلی

جمله های نمونه

1. The top half of the sepoy had vanished.
[ترجمه گوگل]نیمه بالایی سپوی ناپدید شده بود
[ترجمه ترگمان]نیمه بالایی کشتی ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sepoy was no phantasm . . . on the contrary, he looked more consistent than ever.
[ترجمه گوگل]سپوی هیچ خیالی نبود برعکس، او بیشتر از همیشه ثابت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]برعکس، این تصویر ذهنی نبود، بلکه بیشتر از هر زمان دیگری consistent می نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The survivors scrambled back to the sepoy lines pursued by a vengeful squadron of Sikh cavalry.
[ترجمه گوگل]بازماندگان به سمت خطوط سپهسالار که توسط یک اسکادران انتقام جوی سواره نظام سیک تعقیب می شد، برگشتند
[ترجمه ترگمان]بازمانده ها به صف sepoy که توسط گروهی از سواره نظام sikh تعقیب می شد، به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a crack, but no sepoy dropped dead; the percussion cap had fired but not the pistol.
[ترجمه گوگل]یک شکاف وجود داشت، اما هیچ سپهری مرده نیفتاد کلاه کوبه ای شلیک کرده بود اما تپانچه نه
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در میان بود، اما هیچ sepoy نمرده بود؛ آن کلاه هم شلیک کرده بود، اما نه تپانچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another sepoy wept for his family: "Oh, I am dying without arranging for the future of my family. " He too lost faith in his survival and breathed his last.
[ترجمه گوگل]سپهسالار دیگری برای خانواده اش گریه کرد: "اوه، من دارم میمیرم بدون اینکه برای آینده خانواده ام تدارک ببینم " او نیز ایمان خود را به زنده ماندن از دست داد و نفس خود را سپری کرد
[ترجمه ترگمان]sepoy دیگر برای خانواده اش گریه کرد: \" اوه، من بدون ترتیب دادن برای آینده خانواده ام در حال مرگ هستم \" او نیز به بقا ایمان داشت و آخرین نفس را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From the edge of one of these clearings Chloe suddenly flushed a sepoy.
[ترجمه گوگل]از لبه یکی از این خلال ها، کلویی ناگهان یک سپوی را بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]کلویی از لبه یکی از آن ها ناگهان سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He also noticed several cannons being dragged into the sepoy camp by bullocks from the direction of the bridge of boats.
[ترجمه گوگل]او همچنین متوجه شد که چندین توپ از سمت پل قایق ها توسط گاوهای نر به داخل اردوگاه قایق ها کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]او همچنین متوجه شد که چند نفر از توپ ها را به اردوگاه sepoy که از طرف پل کشتی ها کشیده شده بود، کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sir Fracis was a tall, fair man of fifty, who HAD greatly distinguished himself in the last sepoy revolt.
[ترجمه گوگل]سر فریسیس مردی پنجاه ساله بلند قد و خوش قیافه بود که در آخرین شورش سپهسالاران بسیار متمایز بود
[ترجمه ترگمان]سر جیمز مردی قد بلند و زیبا پنجاه ساله بود که خود را در آخرین شورش sepoy بسیار ممتاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sir Francis was a tall, fair man of fifty, who had greatly distinguished himself in the last sepoy revolt.
[ترجمه گوگل]سر فرانسیس مردی پنجاه ساله بلند قد و خوش قیافه بود که در آخرین شورش سپهسالاران بسیار متمایز بود
[ترجمه ترگمان]سر فرانسیس مردی قد بلند و زیبا پنجاه ساله بود که خود را در آخرین شورش sepoy بسیار ممتاز و برجسته کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپاهی (اسم)
serviceman, corpsman, trooper, soldier, sepoy

سرباز (اسم)
private, knave, soldier, sepoy, ranker, man at arms

انگلیسی به انگلیسی

• indian soldier serving under british command

پیشنهاد کاربران

بپرس