separator

/ˈsepəreɪtər//ˈsepəreɪtə/

معنی: تفکیک کننده، جدا ساز، الت خامه گیری، دستگاه تجزیه، فارق، خامه گیر
معانی دیگر: (شخص یا دستگاه) جداساز، جداگر، دستگاه کره گیری

جمله های نمونه

1. amplify separator
جداساز دامنه

2. A simple weaving shed or thread separator is used to raise and lower the warp threads through which the weft is woven.
[ترجمه گوگل]برای بالا و پایین بردن تارهای تار که از طریق آن پود بافته می شود، از سوله ساده بافی یا جداکننده نخ استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ماده weaving ساده یا جداکننده نخ ها به منظور بالا بردن و پایین کردن رشته های تار عنکبوتی که از طریق آن weft بافته می شود، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is also possible to use a magnetic separator.
[ترجمه گوگل]همچنین امکان استفاده از جداکننده مغناطیسی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین می توان از یک جداکننده مغناطیسی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another air separator, and almost pure nuts emerge.
[ترجمه گوگل]یک جداکننده هوا دیگر و آجیل های تقریباً خالص ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]یک جداکننده دیگر هوا و تقریبا nuts خالص نمایان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new separator relies on electrophoresis: different molecules are pulled off in different directions toward positive or negative electrodes.
[ترجمه گوگل]جداکننده جدید بر الکتروفورز متکی است: مولکول های مختلف در جهات مختلف به سمت الکترودهای مثبت یا منفی کشیده می شوند
[ترجمه ترگمان]جدا کننده جدید وابسته به الکتروفورز است: مولکول های مختلف در جهت های مختلف به سمت الکترودهای مثبت یا منفی حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper simply presents the commissioning of moisture separator reheater (MSR) system and its monitored control system (RTC_ of Qinshan NPP 300MW turbine generator.
[ترجمه گوگل]این مقاله به سادگی راه اندازی سیستم گرم کن جداکننده رطوبت (MSR) و سیستم کنترل نظارت شده آن (RTC_ ژنراتور توربین 300 مگاواتی NPP Qinshan) را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به سادگی راه اندازی سیستم جداسازی کننده رطوبت (MSR)و سیستم کنترل نظارت شده آن را نشان می دهد (RTC _ of NPP ۳۰۰ مگاواتی turbine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Zirconia cloth is an ideal separator material for the alkaline batteries.
[ترجمه گوگل]پارچه زیرکونیا یک ماده جداکننده ایده آل برای باتری های قلیایی است
[ترجمه ترگمان]دستمال zirconia یک ماده جداکننده ایده آل برای باتری های قلیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In comparison with the normal separator AA size alkaline Zn-MnO2 battery, the capacity of battery using PVA separator above 1V was increased by 25%-30% under 1A constant current discharge.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با باتری قلیایی AA اندازه جداکننده معمولی، ظرفیت باتری با استفاده از جداکننده PVA بالاتر از 1 ولت، تحت تخلیه جریان ثابت 1 آمپر، 25 تا 30 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با باتری جدا کننده معمولی، یعنی باتری Zn - MnO۲، ظرفیت باتری با استفاده از جداکننده PVA بالای ۱ V در زیر یک تخلیه جریان ثابت ۲۵ % ۳۰ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Westfalia Separator Environmental Systems is a worldwide leading supplier of decanter centrifuges.
[ترجمه گوگل]Westfalia Separator Environmental Systems یک تامین کننده پیشرو در سراسر جهان سانتریفیوژهای دکانتر است
[ترجمه ترگمان]Westfalia: سیستم های زیست محیطی، یک تامین کننده جهانی centrifuges در سراسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As an important part of the tribo electrostatic separator, the high-voltage electrostatic field plays a key role in the mineral and the material processing.
[ترجمه گوگل]به عنوان بخش مهمی از جداکننده الکترواستاتیک تریبو، میدان الکترواستاتیک ولتاژ بالا نقش کلیدی در پردازش مواد معدنی و مواد دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخش مهمی از جداسازی الکترواستاتیک tribo، میدان الکترواستاتیک ولتاژ بالا، نقش کلیدی در مواد معدنی و پردازش مواد ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dish centrifugal separator (DCS) and Horizontal Decanter Centrifuge (HDC) are two kinds of high-speed rotating machines widely used in chemical engineering and food industry.
[ترجمه گوگل]جداکننده سانتریفیوژ دیش (DCS) و سانتریفیوژ دکانتر افقی (HDC) دو نوع ماشین چرخشی پرسرعت هستند که به طور گسترده در مهندسی شیمی و صنایع غذایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]جداکننده گریز از مرکز (DCS)و decanter افقی Horizontal افقی (HDC)دو نوع ماشین های چرخان با سرعت بالا هستند که به طور گسترده در صنعت شیمی و مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This machine is made up of crusher, cyclone separator, pulse dust - collecting box etc.
[ترجمه گوگل]این دستگاه از سنگ شکن، جداکننده سیکلون، گرد و غبار پالس - جعبه جمع آوری و غیره تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این ماشین از crusher، جدا سازی طوفان، جمع آوری گرد و غبار و غیره ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. NBA Titles are ultimately the biggest separator amongst the all - time greats.
[ترجمه گوگل]عناوین NBA در نهایت بزرگترین جداکننده در بین بزرگان تمام دوران هستند
[ترجمه ترگمان]عناوین NBA در نهایت بزرگ ترین جداکننده در میان بزرگان تمام زمان ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. SLURRY SEPARATOR Diamond sand separator is main part for granite gang saw.
[ترجمه گوگل]SEPARATOR SLURRY جداکننده شن و ماسه الماس بخش اصلی اره باند گرانیتی است
[ترجمه ترگمان]جدا کننده سنگ الماس SEPARATOR تکه ای اصلی برای باند گرانیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفکیک کننده (اسم)
demodulator, separator, discriminator

جدا ساز (اسم)
separator

الت خامه گیری (اسم)
separator

دستگاه تجزیه (اسم)
separator

فارق (اسم)
separator

خامه گیر (اسم)
separator

تخصصی

[شیمی] جداساز
[سینما] جداساز
[عمران و معماری] سپراتور - جدا کننده
[برق و الکترونیک] جداساز 1. مداری که یک نوع سیگنال را از سیگنالهای دیگر، با برش، تفاضل یاانتگرال گیری جدا می کند . 2. ورقه عایق خلل و فرج دار بین صفحات باتری .
[مهندسی گاز] جداکننده
[نساجی] جداساز - جدا کننده
[نفت] دستگاه تفکیک
[آمار] جداساز

انگلیسی به انگلیسی

• divider; person or thing that separates; machine used to separate one substance from another

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : separate
✅️ اسم ( noun ) : separation / separateness / separability / separator / separatism / separatist / separates
✅️ صفت ( adjective ) : separate / separated / separable / separatist
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : separately

separator ( شیمی )
واژه مصوب: جداساز
تعریف: دستگاه جداکنندۀ اجزای مخلوط

بپرس