separatist

/ˈsepərətəst//ˈsepərətɪst/

معنی: تجزیه طلب، جدا گرا
معانی دیگر: جدایی طلب، جدایی گرای، اعتزالی، جدا گرای

جمله های نمونه

1. Separatist movements are a threat to the integrity of the nation.
[ترجمه ایمان حجتی] جنبش های تجزیه طلب تهدیدی برای یکپارچگی کشور هستند
|
[ترجمه گوگل]جنبش های تجزیه طلب تهدیدی برای تمامیت ملت است
[ترجمه ترگمان]حرکات Separatist تهدیدی برای انسجام ملت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rage and sense of injustice, for a separatist, is not powerfully enough voiced anywhere else.
[ترجمه گوگل]خشم و احساس بی‌عدالتی، برای یک جدایی‌طلب، در هیچ جای دیگری با قدرت کافی ابراز نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]خشم و احساس بی عدالتی، برای جدایی طلبان، به حد کافی به حد کافی در هر جای دیگر ذکر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But under what circumstances does it become politically separatist?
[ترجمه گوگل]اما در چه شرایطی از نظر سیاسی تجزیه طلب می شود؟
[ترجمه ترگمان]اما تحت چه شرایطی تبدیل به یک جدایی طلب سیاسی می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You do not have to be a separatist or even a lesbian to enjoy the benefits of graduated separatism.
[ترجمه گوگل]برای بهره مندی از مزایای جدایی طلبی فارغ التحصیل، لازم نیست جدایی طلب یا حتی لزبین باشید
[ترجمه ترگمان]شما مجبور نیستید یک جدایی طلب یا حتی همجنس گرا باشید تا از مزایای جدایی طلبان فارغ التحصیل شده بهره مند شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A Kashmiri separatist group claimed responsibility for the blast.
[ترجمه گوگل]یک گروه جدایی طلب کشمیری مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]یک گروه جدایی طلب کشمیری مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The separatist movement began in the mid-1970s after the province was denied additional natural gas revenue.
[ترجمه گوگل]جنبش جدایی طلبانه در اواسط دهه 1970 پس از محرومیت استان از درآمد اضافی گاز طبیعی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جنبش جدایی طلبان در اواسط دهه ۷۰ میلادی و پس از آنکه این ولایت درآمد اضافی گاز طبیعی را انکار کرد، آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She remains deeply troubled by separatist movements.
[ترجمه گوگل]او همچنان از جنبش‌های جدایی‌طلب به شدت نگران است
[ترجمه ترگمان]اون عمیقا از حرکات separatist جدا می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In contact with other women the separatist becomes more and more impatient with women who to them seem stubbornly bogged down in male values.
[ترجمه گوگل]در تماس با زنان دیگر، جدایی طلب نسبت به زنانی که از نظر آنها سرسختانه در ارزش های مردانه غرق شده اند، بی تاب تر می شود
[ترجمه ترگمان]در تماس با زنان دیگر، جدایی طلبان بیشتر و مشتاق تر از زنانی می شود که به طور سرسختانه در ارزش های نرینه به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The separatist is demanding full autonomy for their state.
[ترجمه گوگل]جدایی طلبان خواستار خودمختاری کامل برای ایالت خود هستند
[ترجمه ترگمان]جدایی طلبان خواهان خودمختاری کامل دولت خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The disc jockey, a young separatist named Pierre Brassard, has made his name with such hoaxes.
[ترجمه گوگل]دیسک جوکی، جدایی طلب جوانی به نام پیر براسارد، با چنین حقه هایی نام خود را به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]اسب سوار جوان که یک جدایی طلب جوان به نام پیر Brassard است، نام خود را با چنین hoaxes به وجود آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 'East Turkistan' separatist forces have made several terrorist attacks within and outside China's borders.
[ترجمه گوگل]نیروهای جدایی طلب «ترکستان شرقی» چندین حمله تروریستی در داخل و خارج از مرزهای چین انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای جدایی طلب شرق ترکستان در داخل و خارج از مرزه ای چین چندین حمله تروریستی انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Papua has been the scene of low-level separatist insurgency for decades, and the area is heavily militarised.
[ترجمه گوگل]پاپوآ برای دهه ها صحنه شورش جدایی طلبان سطح پایین بوده است و این منطقه به شدت نظامی شده است
[ترجمه ترگمان]کشور پاپوآ چندین دهه است که صحنه شورش جدایی طلبان در سطح پایین بوده است و این منطقه به شدت نظامی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bomb is thought to have been planted by the Basque separatist group Eta.
[ترجمه گوگل]گمان می رود این بمب توسط گروه جدایی طلب باسک اتا کار گذاشته شده باشد
[ترجمه ترگمان]گمان می رود که این بمب توسط گروه جدایی طلب باسک Eta کار گذاشته شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We demanded proof of intent, and that could only be achieved through living a separatist lifestyle.
[ترجمه گوگل]ما خواستار اثبات قصد بودیم و این تنها از طریق زندگی در سبک زندگی جدایی‌طلبانه میسر می‌شد
[ترجمه ترگمان]ما خواستار اثبات نیت شدیم و این تنها از طریق زندگی یک شیوه زندگی جدایی طلبانه می توان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. According to the International Herald Tribune of June 11 the tribal separatist movement there had killed an estimated 000 people since 197
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش اینترنشنال هرالد تریبون در 11 ژوئن، جنبش جدایی طلب قبیله ای در آنجا از سال 197 تاکنون حدود 000 نفر را کشته است
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش اینترنشنال هرالد تریبیون در روز ۱۱ ژوئن، جنبش جدایی طلبانه قبیله ای، از سال ۱۹۷ نفر را کشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجزیه طلب (اسم)
secessionist, separatist

جدا گرا (اسم)
separatist

انگلیسی به انگلیسی

• one who supports separation, one who supports secession or segregation

پیشنهاد کاربران

استقلال طلب مفهوم علمی این موضوع است و تجزیه طلب مفهومی کاملا ایدئولوژیک و حاوی جهت گیری مخالف دارد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : separate
✅️ اسم ( noun ) : separation / separateness / separability / separator / separatism / separatist / separates
✅️ صفت ( adjective ) : separate / separated / separable / separatist
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : separately

تجزیه طلب

بپرس