sentinel

/ˈsentənl̩//ˈsentɪnl̩/

معنی: نگهبان، دیده بان، کشیک، قراول، سربازمحافظ، نگهبانی کردن
معانی دیگر: پاسدار، گذربان، پاسداری کردن

جمله های نمونه

1. a sentinel dog
سگ نگهبان

2. the officer took the sentinel napping
افسر مچ نگهبانی را که چرت می زد گرفت.

3. A policeman stood sentinel at the entrance.
[ترجمه گوگل]یک پلیس نگهبان در ورودی ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]یک مامور پلیس در ورودی ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sentinel was stationed on a hill.
[ترجمه گوگل]نگهبان روی تپه ای مستقر بود
[ترجمه ترگمان]نگهبان در یک تپه موضع گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Kench rang Sentinel, which has a partnership with Barclaycard, among other issuers, to protect cards against fraudulent use.
[ترجمه گوگل]آقای کنچ زنگ زد به Sentinel که با Barclaycard شراکت دارد، در میان سایر صادرکنندگان، تا از کارت ها در برابر استفاده متقلبانه محافظت کند
[ترجمه ترگمان]آقای Kench به نگهبان زنگ زد، که مشارکتی با Barclaycard، در میان صادر کنندگان دیگر، برای محافظت از کارت ها در برابر استفاده متقلبانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These specimens may provide sentinel indicators of new pathogens and emerging diseases.
[ترجمه گوگل]این نمونه ها ممکن است شاخص های نگهبان پاتوژن های جدید و بیماری های نوظهور را ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]این نمونه ها ممکن است شاخص های بالایی از پاتوژن های جدید و بیماری های در حال ظهور را فراهم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Was it some supernatural sentinel of the Scarabae?
[ترجمه گوگل]آیا این نگهبان فوق طبیعی Scarabae بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا این یک نگهبان مافوق طبیعی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then he bodily picked up Orlando Sentinel reporter Donna Blanton and twirled her around on his hip.
[ترجمه گوگل]سپس دونا بلانتون، خبرنگار اورلاندو سنتینل را به صورت بدنی برداشت و او را روی باسن خود چرخاند
[ترجمه ترگمان]سپس او را برداشت و گزارشگر Orlando را برداشت و دور کمرش حلقه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anita Hardin of the Sentinel staff compiled this report.
[ترجمه گوگل]آنیتا هاردین از کارکنان سنتینل این گزارش را گردآوری کرده است
[ترجمه ترگمان]آنیتا هاردین از پرسنل نگهبان این گزارش را تهیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stumpy Martello towers, built to repel Napoleon, stand sentinel on the shoreline.
[ترجمه گوگل]برج‌های مارتلو که برای دفع ناپلئون ساخته شده‌اند، در خط ساحلی نگهبان هستند
[ترجمه ترگمان]برج های Martello که برای مقابله با ناپلئون ساخته شده بودند، نگهبانی بر روی خط ساحلی را بر عهده داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some techniques have been reported to identify sentinel lymph node(SLN), most of them may include utilization of an isosulfan blue dye, a radiocolloid tracer, or a combination of both.
[ترجمه گوگل]برخی از تکنیک‌ها برای شناسایی غدد لنفاوی نگهبان (SLN) گزارش شده‌اند که بیشتر آنها ممکن است شامل استفاده از رنگ آبی ایزوسولفان، ردیاب رادیوکلوئیدی یا ترکیبی از هر دو باشد
[ترجمه ترگمان]برخی از تکنیک ها برای شناسایی غدد لنفاوی گزارش شده اند (SLN)که اغلب آن ها ممکن است شامل استفاده از یک رنگ آبی isosulfan، a radiocolloid، یا ترکیبی از هر دو باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective : To evaluate the sentinel clot sign in blunt upper abdominal trauma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علامت لخته نگهبان در ترومای بلانت فوقانی شکم
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی نشانه لخته sentinel در ضربه روحی شکمی بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sentinel lymph node biopsy is indicated for ductal carcinoma in situ, with prophylactic mastectomy, breast cancer patients with previous reduction mammoplasty and breast implants.
[ترجمه گوگل]بیوپسی غدد لنفاوی نگهبان برای کارسینوم مجرای درجا، با ماستکتومی پروفیلاکتیک، بیماران سرطان سینه با ماموپلاستی کاهشی قبلی و ایمپلنت پستان اندیکاسیون دارد
[ترجمه ترگمان]biopsy غدد لنفاوی برای ductal ductal در محل، با mastectomy prophylactic (mastectomy mastectomy)، بیماران مبتلا به سرطان سینه با mammoplasty کاهش قبلی و کاشت سینه نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here, ancient baobabs ("upside-down trees") stand sentinel over mystical and outlandish landscapes.
[ترجمه گوگل]در اینجا، بائوباب های باستانی ("درختان وارونه") نگهبان مناظر عرفانی و عجیب هستند
[ترجمه ترگمان]در اینجا بائوباب های قدیمی (\"درختان رو به پایین\")بر فراز چشم اندازهای مرموز و عجیب و غریب ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

دیده بان (اسم)
scout, sentinel, feeler, look-out

کشیک (اسم)
standby, vigilance, watch, sentinel, picket, sentry

قراول (اسم)
warden, sentinel, sentry

سرباز محافظ (اسم)
sentinel

نگهبانی کردن (فعل)
guard, chaperon, chaperone, sentinel

انگلیسی به انگلیسی

• sentry, soldier or guard who is stationed at a passageway to prevent unauthorized entries or departures
a sentinel is the same as a sentry; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person or thing that watches over a place; a guard 🛡️
🔍 مترادف: Guard
✅ مثال: A lone sentinel stood watch at the castle gate, vigilant through the night.
قراول. پاسدار. نگهبان،
مثال:
Then he dispatches a sentinel before and behind him
پس او نگهبانی در جلو و پشت سرش گسیل می دارد
�فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا�
در پزشکی به معنی نشانگر یا نشانه
پیشاهنگ، پرچمدار، پیشرو، پیشگام
1 -
a person employed to guard something/ It can be a noun that refers to a soldier or guard whose job is to stand and keep watch
نگهبان، سرباز
A policeman stood sentinel at the entrance
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
mainly US
Sentinel is also used in the names of some newspapers
عمدتاً در امریکا/ در نام تعدادی از روزنامه ها استفاده می شود
the Fort Lauderdale Sun - Sentinel

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/sentinel• https://www.merriam-webster.com/dictionary/sentinel
۱. نگهبان درب - دربان
۲. کشیک دهنده - دیده بان
۳. نگهبانی دادن ( فعل )
🟩 Learner's Dictionary 🟩
♦️SENTINEL
noun
[count] : sentry
◀️armed sentinels
— sometimes used figuratively
...
[مشاهده متن کامل]

The trees stand sentinel [=stand in a row like soldiers] on the◀️ cliffs
♦️ SENTRY
noun
[count] : a soldier who guards a door, gate, etc.
◀️The general placed/posted an armed sentry at the bridge
◀️ The company hired a policeman to stand sentry [=be a guard] by the door
🟩 واژه نامه گوگل 🟩
noun
1. a soldier or guard whose job is to stand and keep watch
◀️ "soldiers stood sentinel with their muskets"
2. MEDICINE / an indicator of the presence of disease
◀️ "a sentinel surveillance programme for influenza"
verb
3. station a soldier or guard by ( a place ) to keep watch
◀️"a wide course had been roped off and sentinelled with police"
🟩 Cambridge 🟩
literary
🔴a person employed to guard something
◀️A policeman stood sentinel at the entrance.

به معنای نگهبان، سرباز، و نام دیگر شیطان نیز هست ، و در بعضی موارد بمعنای برادر شیطان است، یا دست راست شیطان.
سگ نگهبان
شاخص
cetinele
deyilm
en vevdiyin
insanlar
terefinden girilib
girildim deye
bilmemak!

بپرس