sentimentalize
/ˌsentɪˈmentəlaɪz//ˌsentɪˈmentəlaɪz/
با احساسات (معمولا با احساسات غلوآمیز) بیان کردن، سوهش نمایی کردن، با احساسات آمیختن، احساساتی کردن
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
احساسی کردن / بیش ازحد احساسی جلوه دادن / رمانتیک نمایی
در زبان محاوره ای:
زیادی احساساتی کردن، قند و عسل ریختن روی ماجرا، بی دلیل ملودرامی کردن
🔸 تعریف ها:
1. ( بیان – هنری/ادبی ) :
... [مشاهده متن کامل]
ارائه یا توصیف چیزی به گونه ای که بیش ازحد بر احساسات ( به ویژه عشق یا غم ) تأکید کند و منطق یا واقعیت را نادیده بگیرد
مثال: Her book sentimentalizes parenthood and ignores its challenges.
کتابش پدر و مادری را بیش ازحد احساسی جلوه می دهد و چالش هایش را نادیده می گیرد.
2. ( رفتاری – فردی ) :
نگاه یا فکر کردن به یک موضوع با عینک احساسات اغراق آمیز، به ویژه در مورد گذشته یا روابط
مثال: He tends to sentimentalize the past.
او تمایل دارد گذشته را بیش ازحد احساسی ببیند.
3. ( انتقادی – رسانه ای ) :
در نقد فیلم، کتاب یا هنر، به معنای استفاده از احساسات سطحی یا کلیشه ای برای جلب واکنش مخاطب
مثال: The film does not sentimentalize its subject until the end.
فیلم تا پایان، موضوعش را احساسی نمی کند.
🔸 مترادف ها:
romanticize – idealize – emotionalize – dramatize – glorify
احساسی کردن / بیش ازحد احساسی جلوه دادن / رمانتیک نمایی
در زبان محاوره ای:
زیادی احساساتی کردن، قند و عسل ریختن روی ماجرا، بی دلیل ملودرامی کردن
🔸 تعریف ها:
1. ( بیان – هنری/ادبی ) :
... [مشاهده متن کامل]
ارائه یا توصیف چیزی به گونه ای که بیش ازحد بر احساسات ( به ویژه عشق یا غم ) تأکید کند و منطق یا واقعیت را نادیده بگیرد
مثال: Her book sentimentalizes parenthood and ignores its challenges.
کتابش پدر و مادری را بیش ازحد احساسی جلوه می دهد و چالش هایش را نادیده می گیرد.
2. ( رفتاری – فردی ) :
نگاه یا فکر کردن به یک موضوع با عینک احساسات اغراق آمیز، به ویژه در مورد گذشته یا روابط
مثال: He tends to sentimentalize the past.
او تمایل دارد گذشته را بیش ازحد احساسی ببیند.
3. ( انتقادی – رسانه ای ) :
در نقد فیلم، کتاب یا هنر، به معنای استفاده از احساسات سطحی یا کلیشه ای برای جلب واکنش مخاطب
مثال: The film does not sentimentalize its subject until the end.
فیلم تا پایان، موضوعش را احساسی نمی کند.
🔸 مترادف ها:
برانگیختن احساسات
احساساتی کردن، با احساسات امیختن
to speak, write, or think about only the good or
happy things about something, not the bad things:
novels that sentimentalize the past