1. I am not a sentimentalist, as must be evident by now.
[ترجمه گوگل]من احساساتی نیستم، همانطور که باید تا به حال مشخص باشد
[ترجمه ترگمان]من آدم احساساتی نیستم، از این به بعد معلوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من آدم احساساتی نیستم، از این به بعد معلوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Call me a weak-willed sentimentalist, but I liked it damn it, I liked it!
[ترجمه گوگل]مرا یک احساساتی ضعیف بخوان، اما از آن خوشم آمد لعنتی، دوستش داشتم!
[ترجمه ترگمان]من از آن خوشم می امد، اما از آن خوشم آمد، خوشم آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من از آن خوشم می امد، اما از آن خوشم آمد، خوشم آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The tough think of the tender as sentimentalist and soft - heads.
[ترجمه گوگل]سرسختها به مناقصهها احساساتی و نرم فکر میکنند
[ترجمه ترگمان]فکر سخت این مناقصه به عنوان احساساتی و سره ای آرام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر سخت این مناقصه به عنوان احساساتی و سره ای آرام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was right. you a sentimentalist.
[ترجمه گوگل]حق با من بود شما احساساتی هستید
[ترجمه ترگمان] حق با من بود تو خیلی احساساتی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حق با من بود تو خیلی احساساتی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. "That is to confound you, you blithering old sentimentalist, " he cried, shaking with laughter.
[ترجمه گوگل]او در حالی که از خنده می لرزید فریاد زد: "این برای شما است که شما را گیج کنم، ای احساساتی پیر دلربا "
[ترجمه ترگمان]در حالی که از خنده می لرزید، فریاد زد: این است که شما را گم و گور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که از خنده می لرزید، فریاد زد: این است که شما را گم و گور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He told me that I was a womanish sentimentalist, and would never do for business life.
[ترجمه گوگل]او به من گفت که من یک احساساتی زنانه هستم و هرگز برای زندگی تجاری این کار را انجام نمی دهم
[ترجمه ترگمان]به من گفت که من آدم حساسی هستم و هرگز برای زندگی کاری نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به من گفت که من آدم حساسی هستم و هرگز برای زندگی کاری نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. No sentimentalist, no stander above men and women or apart from them.
[ترجمه گوگل]هیچ احساساتی، هیچ ایستادگی بالاتر از مردان و زنان یا جدا از آنها
[ترجمه ترگمان]نه احساساتی، نه چیزی بالاتر از مردان و زنان و نه از آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نه احساساتی، نه چیزی بالاتر از مردان و زنان و نه از آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was right. Ur a sentimentalist.
[ترجمه گوگل]حق با من بود شما یک احساساتی هستید
[ترجمه ترگمان] حق با من بود من خیلی احساساتی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حق با من بود من خیلی احساساتی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Maybe . " But he's not a sentimentalist like that. He's hard as nails, Alex . "
[ترجمه گوگل]شاید "اما او چنین احساساتی نیست او مثل میخ سخت است، الکس "
[ترجمه ترگمان]شاید او احساساتی مثل این نداشته باشد او به اندازه ناخن های خود سخت است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید او احساساتی مثل این نداشته باشد او به اندازه ناخن های خود سخت است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The police and magistrates have had their hands tied by the interference of sentimentalists and do-gooders.
[ترجمه گوگل]دست پلیس و قضات با دخالت احساسات گرایان و نیکوکاران بسته شده است
[ترجمه ترگمان]پلیس و قضات با دخالت of و do دست بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پلیس و قضات با دخالت of و do دست بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It should be remembered that Xenophon was no weak sentimentalist, but a highly skilled and successful military commander.
[ترجمه گوگل]باید به خاطر داشت که گزنفون احساساتی گرا ضعیفی نبود، بلکه یک فرمانده نظامی بسیار ماهر و موفق بود
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشد که Xenophon خیلی ضعیف نیست، بلکه یک فرمانده نظامی بسیار ماهر و موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشد که Xenophon خیلی ضعیف نیست، بلکه یک فرمانده نظامی بسیار ماهر و موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I suspect that under that cynical shell you're at heart a sentimentalist.
[ترجمه گوگل]من گمان می کنم که در زیر آن پوسته بدبینانه در قلب شما یک احساساتی هستید
[ترجمه ترگمان]گمان می کنم زیر آن پوسته غرغرو، تو قلبا احساساتی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گمان می کنم زیر آن پوسته غرغرو، تو قلبا احساساتی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Daphna: I bet. Why did I have to marry a sentimentalist? You're ruining my life.
[ترجمه گوگل]دافنا: شرط می بندم چرا من مجبور شدم با یک احساساتی ازدواج کنم؟ داری زندگیمو خراب میکنی
[ترجمه ترگمان] شرط می بندم چرا من باید با یه آدم احساساتی ازدواج کنم؟ داری زندگی منو نابود می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شرط می بندم چرا من باید با یه آدم احساساتی ازدواج کنم؟ داری زندگی منو نابود می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید