sensitize

/ˈsensəˌtaɪz//ˈsensɪtaɪz/

معنی: حساس کردن، حساس شدن
معانی دیگر: سوهشمند کردن، (عکاسی) نسبت به نور حساس کردن، شید سوهشی کردن

جمله های نمونه

1. It seems important to sensitize people to the fact that depression is more than the blues.
[ترجمه Kam] به نظر می رسد مهم است که مردم را نسبت به این واقعیت حساس کنیم که افسردگی بیشتر از اندوه است
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مهم است که مردم را نسبت به این واقعیت حساس کنیم که افسردگی بیشتر از بلوز است
[ترجمه ترگمان]به نظر مهم می رسد که افراد مبتلا به افسردگی بیش از افسردگی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The association aims to sensitize employers to the problems faced by left-handed people in the workplace.
[ترجمه گوگل]هدف این انجمن حساس کردن کارفرمایان به مشکلاتی است که افراد چپ دست در محیط کار با آن مواجه هستند
[ترجمه ترگمان]این انجمن قصد دارد کارفرمایان را به مشکلاتی که افراد چپ دست در محل کار با آن ها مواجه هستند، سوق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Efforts to sensitize affected communities are continuing, with local volunteers supported by Portuguese-speaking experts from Brazil and Mozambique.
[ترجمه گوگل]تلاش‌ها برای حساس‌سازی جوامع آسیب‌دیده با داوطلبان محلی با حمایت کارشناسان پرتغالی زبان برزیل و موزامبیک ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای sensitize جوامع آسیب دیده ادامه دارد و داوطلبان محلی از متخصصان زبان پرتغالی از برزیل و موزامبیک حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sensitize and educate the public about mental health and mental disorders, and raise awareness of the rights of people with mental disorders.
[ترجمه گوگل]ایجاد حساسیت و آموزش عمومی در مورد سلامت روان و اختلالات روانی و افزایش آگاهی در مورد حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی
[ترجمه ترگمان]آموزش دادن به مردم در مورد سلامت روانی و اختلالات روانی و افزایش آگاهی از حقوق مردم با اختلالات روانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The therapy using BPD can sensitize the target cells or tissue, since these cells can not easily recovery from the radiation.
[ترجمه گوگل]درمان با استفاده از BPD می‌تواند سلول‌ها یا بافت‌های هدف را حساس کند، زیرا این سلول‌ها نمی‌توانند به راحتی پس از تابش بازیابی شوند
[ترجمه ترگمان]درمان با استفاده از بی پی دی می تواند سلول های هدف یا بافت هدف را تحت تاثیر قرار دهد، زیرا این سلول ها نمی توانند به راحتی از تشعشع بازیابی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Treating on PET fabric using alkali andof concentration sensitize and activation solution to electroless process.
[ترجمه گوگل]درمان بر روی پارچه PET با استفاده از محلول قلیایی و غلظت حساس و فعال سازی فرآیند الکترولس
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن پارچه PET با استفاده از غلظت alkali andof و محلول فعال سازی برای فرآیند electroless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Luteolin can also sensitize a number of apoptosis - inducing factors by unique mechanisms.
[ترجمه گوگل]لوتئولین همچنین می تواند تعدادی از عوامل القا کننده آپوپتوز را با مکانیسم های منحصر به فرد حساس کند
[ترجمه ترگمان]همچنین luteolin می توانند تعدادی از عوامل تحریک آپوپتوز از طریق مکانیزم های منحصر به فرد ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to them, ecotourism must above all sensitize people to the beauty and the fragility of nature.
[ترجمه گوگل]به گفته آنها، اکوتوریسم بیش از هر چیز باید مردم را نسبت به زیبایی و شکنندگی طبیعت حساس کند
[ترجمه ترگمان]به گفته آن ها، طبیعت گردی باید از همه افراد sensitize به زیبایی و شکنندگی طبیعت فراتر رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Religious leaders are also helping to sensitize the public.
[ترجمه گوگل]رهبران مذهبی نیز به ایجاد حساسیت در افکار عمومی کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]رهبران مذهبی نیز به نجات مردم کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We're just trying to sensitize them to sustainable management and provide them with alternatives.
[ترجمه گوگل]ما فقط سعی می کنیم آنها را نسبت به مدیریت پایدار حساس کنیم و جایگزین هایی برای آنها ارائه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط سعی داریم آن ها را به مدیریت پایدار برسانیم و آن ها را جایگزین گزینه های دیگر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The SL approach may sensitize the malignant cell to drugs aimed at secondary molecular targets.
[ترجمه گوگل]رویکرد SL ممکن است سلول بدخیم را نسبت به داروهایی که اهداف مولکولی ثانویه را هدف قرار می دهند، حساس کند
[ترجمه ترگمان]رویکرد SL ممکن است سلول بدخیم را برای مواد مخدر با هدف اهداف مولکولی ثانویه مورد استفاده قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Long - term exposure to this medicine may sensitize you to the allergen.
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن طولانی مدت در معرض این دارو ممکن است شما را نسبت به آلرژن حساس کند
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن دراز مدت در این دارو ممکن است شما را به the منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore the function of an affirmative sociology would be to sensitize people to the social order.
[ترجمه گوگل]بنابراین کارکرد یک جامعه شناسی تأییدی، حساس کردن مردم به نظم اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تابع یک جامعه شناسی مثبت، افراد را به نظم اجتماعی سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What helped us was the mobilization of the families, the relatives, to sensitize public opinion and the media.
[ترجمه گوگل]چیزی که به ما کمک کرد بسیج خانواده ها، اقوام برای حساس کردن افکار عمومی و رسانه ها بود
[ترجمه ترگمان]آنچه به ما کمک کرد بسیج خانواده، اقوام، برای sensitize کردن افکار عمومی و رسانه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساس کردن (فعل)
tenderize, intenerate, sensitize

حساس شدن (فعل)
sensitize

انگلیسی به انگلیسی

• cause sensitivity, make sensitive (also sensitise)
if you sensitize people to a particular problem or situation, you make them aware of it; a formal use.
if a material is sensitized to a physical effect such as light or touch, it is made sensitive to it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

بپرس