1. sensitive about the suffering of the poor
حساس نسبت به رنج فقیران
2. sensitive cells
یاخته های انگیزپذیر
3. sensitive nerves
اعصاب حسی،پی های سوهشی
4. sensitive to allergenic plants
دارای حساسیت نسبت به گیاهان آلرژی زا
5. sensitive to moisture
آسیب پذیر در رطوبت
6. sensitive towards this medication
دارای حساسیت نسبت به این دارو
7. sensitive weighting scales
ترازوی (وزن سنجی) دقیق
8. a sensitive ear
گوش حساس
9. a sensitive experience
تجربه ای احساس انگیز
10. a sensitive issue
موضوع حساس
11. a sensitive market
بازار پر نوسان
12. a sensitive pleasure
لذت سوهش انگیز (پر احساس)
13. a sensitive poet
یک شاعر خوش طبع
14. a sensitive student who cannot bear reproof
شاگرد حساسی که تحمل خرده گیری را ندارد
15. a sensitive thermometer
یک حرارت سنج دقیق
16. a missile's sensitive instruments
دستگاه های حساس موشک
17. she is sensitive to eggs
او نسبت به تخم مرغ حساسیت دارد.
18. she is very sensitive about her heavy weight
او درباره ی وزن زیادش بسیار زود رنج است.
19. stop being so sensitive about your color!
اینقدر درباره ی رنگ (پوست) خود حساس نباش !
20. a mild soap for sensitive skin
صابون ملایم برای پوست حساس
21. she is at a sensitive age
او در سن حساسی است،او در مرحله ی حساسی از عمر خویش است.
22. the area around the wound is still very sensitive
ناحیه ی اطراف زخم هنوز خیلی حساس است.
23. She would keep any sensitive documents under lock and key.
[ترجمه گوگل]او هر گونه اسناد حساس را در قفل و کلید نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]او هر گونه اسناد حساس را در زیر قفل و کلید نگهداری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هر گونه اسناد حساس را در زیر قفل و کلید نگهداری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The cost is not sensitive to the batch size.
[ترجمه گوگل]هزینه به اندازه دسته حساس نیست
[ترجمه ترگمان]هزینه به اندازه دسته حساس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هزینه به اندازه دسته حساس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The bill gives sensitive police files a blanket exemption.
[ترجمه گوگل]این لایحه به پرونده های حساس پلیس معافیت کلی می دهد
[ترجمه ترگمان]این لایحه به پلیس حساس به پرونده های یک پتو اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این لایحه به پلیس حساس به پرونده های یک پتو اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. A baby is sensitive to the slightest nuances in its mother's voice.
[ترجمه گوگل]نوزاد به کوچکترین ظرایف صدای مادرش حساس است
[ترجمه ترگمان]بچه ای نسبت به نکات ظریف در صدای مادرش حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه ای نسبت به نکات ظریف در صدای مادرش حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Have a short sensitive puberty we,always love to do with age is not consistent.
[ترجمه گوگل]بلوغ حساس کوتاهی داشته باشیم، همیشه دوست داریم با سن انجام دهیم سازگار نیست
[ترجمه ترگمان]با یک بلوغ حساس، ما همیشه عاشق این هستیم که این کار را با سن و سال انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با یک بلوغ حساس، ما همیشه عاشق این هستیم که این کار را با سن و سال انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The classroom teacher must be sensitive to a child'sneeds.
[ترجمه گوگل]معلم کلاس باید به نیازهای کودک حساس باشد
[ترجمه ترگمان]معلم کلاس باید نسبت به بچه sneeds حساس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معلم کلاس باید نسبت به بچه sneeds حساس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. They encourage boys to be sensitive and artistic.
[ترجمه گوگل]آنها پسران را تشویق می کنند که حساس و هنرمند باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها پسران را تشویق می کنند که حساس و هنرمندانه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها پسران را تشویق می کنند که حساس و هنرمندانه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. Treat her with kid gloves?she's very sensitive.
[ترجمه گوگل]با او با دستکش بچه رفتار کنید؟ او بسیار حساس است
[ترجمه ترگمان]با دستکش های بچه درمانش کنیم؟ اون خیلی حساسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با دستکش های بچه درمانش کنیم؟ اون خیلی حساسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید