sensitisation

جمله های نمونه

1. Tulathromycin may cause sensitisation by skin contact. If accidental skin exposure occurs, wash the skin immediately with soap and water.
[ترجمه گوگل]تولاترومایسین ممکن است در اثر تماس با پوست باعث ایجاد حساسیت شود در صورت مواجهه تصادفی با پوست، بلافاصله پوست را با آب و صابون بشویید
[ترجمه ترگمان]Tulathromycin ممکن است باعث ایجاد اختلال در تماس پوست شوند اگر قرار گرفتن تصادفی پوست رخ می دهد، پوست را بلافاصله با آب و صابون بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dyspeptic Patients With Visceral Hypersensitivity : Sensitisation of Pain Specific or Multimodal Pathways?
[ترجمه گوگل]بیماران سوء هاضمه با حساسیت احشایی: حساس شدن مسیرهای خاص یا چندوجهی درد؟
[ترجمه ترگمان]dyspeptic بیماران مبتلا به Visceral Hypersensitivity: sensitisation از مسیرهای Pain یا multimodal؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this case, a prior sensitisation to the Pru p protein in peaches, which bears a strong similarity to Mal d seems to be the culprit.
[ترجمه گوگل]در این مورد، حساسیت قبلی به پروتئین Pru p در هلو، که شباهت زیادی به Mal d دارد، مقصر به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در این مورد، یک sensitisation قبل از پروتئین pru در هلو، که شباهت زیادی به خیریه دارد به نظر می رسد مجرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Covert sensitisation required patients to counter homosexual thoughts with shameful fantasies of arrest by the police or discovery by their family.
[ترجمه گوگل]حساسیت پنهان بیماران را ملزم می کرد که با افکار همجنس گرا با خیالات شرم آور دستگیری توسط پلیس یا کشف توسط خانواده خود مقابله کنند
[ترجمه ترگمان]Covert sensitisation به بیماران برای مقابله با افکار homosexual با تخیلات شرم آور دستگیری توسط پلیس یا اکتشاف خانواده شان نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. May cause sensitisation by skin contact.
[ترجمه گوگل]ممکن است حساس از طریق تماس پوستی شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است باعث ایجاد مزاحمت در تماس با پوست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. May cause sensitisation by inhalation.
[ترجمه گوگل]ممکن است با استنشاق باعث ایجاد حساسیت شود
[ترجمه ترگمان]می تواند منجر به استنشاق هوا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. War has destroyed health services in South Kivu and prevented local and international organisations from running HIV/AIDS sensitisation programmes in rural areas.
[ترجمه گوگل]جنگ خدمات بهداشتی را در کیوو جنوبی از بین برده و سازمان های محلی و بین المللی را از اجرای برنامه های حساس سازی HIV/AIDS در مناطق روستایی باز داشته است
[ترجمه ترگمان]جنگ خدمات بهداشتی را در کیوو جنوبی نابود کرده است و از سازمان های محلی و بین المللی برای اجرای برنامه های پیش گیری اچ آی وی \/ ایدز در مناطق روستایی جلوگیری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These findings contrast sharply with industry experience where workers in industry face the highest risk of exposure and where essentially no cases of skin sensitisation have been reported.
[ترجمه گوگل]این یافته ها به شدت با تجربه صنعتی که در آن کارگران در صنعت با بالاترین خطر مواجهه مواجه هستند و اساساً هیچ موردی از حساسیت پوستی گزارش نشده است، در تضاد است
[ترجمه ترگمان]این یافته ها به شدت با تجربه صنعت وجود دارد که در آن کارگران در صنعت با بالاترین خطر در معرض قرار گرفتن مواجه هستند و در اصل هیچ موردی از sensitisation پوستی گزارش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. 'Although the fact that Henry and Catherine of Aragon's first born did not survive is somewhat atypical, it is possible that some cases of Kell sensitisation affect even the first pregnancy. '
[ترجمه گوگل]اگرچه این واقعیت که اولین فرزند هنری و کاترین آراگون زنده نمانده اند تا حدودی غیر معمول است، اما ممکن است برخی از موارد حساس شدن به کل بر بارداری اول تأثیر بگذارد '
[ترجمه ترگمان]با اینکه این حقیقت که هنری و کاترین از اولین تولد آراگون تا حدودی غیر عادی نیستند، ممکن است برخی موارد از کل sensitisation حتی اولین بارداری را هم تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Therefore, an agent that has dual action (insulin secretagougue and sensitisation ) is preferred for T2DM.
[ترجمه گوگل]بنابراین، دارویی که دارای اثر دوگانه (ترشح کننده انسولین و ایجاد حساسیت) باشد برای دیابت نوع دوم ترجیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک عامل که عمل دوگانه دارد (insulin و sensitisation)برای T۲DM ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In practice the industry has an extremely low incidence of sensitisation.
[ترجمه گوگل]در عمل این صنعت دارای بروز بسیار کم حساسیت است
[ترجمه ترگمان]در عمل، این صنعت رخداد بسیار پایین sensitisation را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• process of making sensitive, process of causing sensitivity; condition of being sensitive; (psychology) process of becoming very sensitive to particular situations or happenings (particularly emotional happenings or sentimental situations)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

بپرس