sensibly


بطور نمایان یا محسوس

جمله های نمونه

1. Try to use your time sensibly.
[ترجمه گوگل]سعی کنید از زمان خود معقولانه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید عاقلانه از زمان خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a lot to be said for eating sensibly.
[ترجمه گوگل]در مورد معقول غذا خوردن حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خیلی چیزها برای خوردن عاقلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wasn't very sensibly dressed for hiking across the moors.
[ترجمه گوگل]لباس چندان معقولانه ای برای پیاده روی در میان چاله ها به تن نداشت
[ترجمه ترگمان]اون خیلی عاقلانه نبود که توی خلنگ زار قدم بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The police praised motorists for driving sensibly in the appalling conditions.
[ترجمه گوگل]پلیس از رانندگان به دلیل رانندگی معقول در شرایط وحشتناک تمجید کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس از رانندگان برای رانندگی عاقلانه در شرایط وحشتناک قدردانی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She doesn't eat sensibly.
[ترجمه گوگل]او معقولانه غذا نمی خورد
[ترجمه ترگمان]با عقل جور در نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He sensibly decided to lie low for a while.
[ترجمه گوگل]او عاقلانه تصمیم گرفت برای مدتی دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]عاقلانه تصمیم گرفت که مدتی استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's always very sensibly dressed. WHICH WORD?
[ترجمه گوگل]او همیشه بسیار معقول لباس می پوشد کدام کلمه؟
[ترجمه ترگمان]همیشه عاقلانه لباس پوشیده چه حرفی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He decided, very sensibly, not to drive when he was so tired.
[ترجمه گوگل]خیلی عاقلانه تصمیم گرفت وقتی خیلی خسته بود رانندگی نکند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته بود که وقتی خیلی خسته بود رانندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes she spoke sensibly; sometimes she rambled.
[ترجمه گوگل]گاهی عاقلانه صحبت می کرد گاهی اوقات او غوغا می کرد
[ترجمه ترگمان]گاهی عاقلانه حرف می زد، گاهی هم به rambled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They sensibly invested their prize money rather than spending it.
[ترجمه گوگل]آنها به جای خرج کردن پول جایزه خود را معقولانه سرمایه گذاری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای خرج کردن پول، پول جایزه خود را سرمایه گذاری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I disapprove of diets; it's better to eat sensibly.
[ترجمه گوگل]من رژیم های غذایی را تایید نمی کنم بهتر است معقولانه غذا بخورید
[ترجمه ترگمان]من رژیم غذایی را قبول ندارم، بهتر است که عاقلانه غذا بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One way of persuading people to drink sensibly is to provide good - tasting alternatives with less alcohol.
[ترجمه گوگل]یکی از راه‌های متقاعد کردن مردم به نوشیدن معقول این است که جایگزین‌های خوب و خوش طعم با الکل کمتر ارائه کنید
[ترجمه ترگمان]یک راه برای متقاعد کردن مردم برای نوشیدن عاقلانه، ارائه جایگزین های با مزه خوب با الکل کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were sensibly dressed from top to toe in rain gear.
[ترجمه گوگل]آنها از بالا تا پا به طرز معقولی لباس باران پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها عاقلانه از بالای سر تا پا لباس باران پوشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. End of the road Quickly and sensibly, Joe found the key decision-makers and talked with them.
[ترجمه گوگل]پایان راه به سرعت و معقولانه، جو تصمیم گیرندگان کلیدی را پیدا کرد و با آنها صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]جو به سرعت و عاقلانه، تصمیم گیرندگان اصلی را پیدا کرد و با آن ها صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reasonably, wisely, judiciously; perceptibly, appreciably

پیشنهاد کاربران

به طور معقول
درست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

کاملا، بسیار
معقول
عاقلانه

بپرس